الگوی بازگشت صعودی

آموزش کامل ۱۵ الگوی معروف نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال
نمودارهای شمعی (Candlesticks) یکی از رایجترین ابزارهای تحلیل تکنیکال، برای بررسی الگوها و روندهای قیمتی است. این نمودارها قرنهاست که برای شناسایی و پیشبینی الگوهای قیمتی مورد استفاده معامله گران و سرمایهگذاران قرار میگیرد. در ادامه میتوانید با برخی از مهمترین و مشهورترین الگوهای نمودار شمعی آشنا شده و در تحلیل تکنیکال خود از آنها کمک بگیرید.
سرفصلهای این آموزش
چگونه از الگوهای نمودار شمعی استفاده کنیم؟
در واقع الگوهای شمعی بیشماری وجود دارد که معامله گران میتوانند به کمک آنها، ناحیههای موردنظر خود را در یک نمودار شناسایی کرده و درباره آینده آن تصمیمگیری کنند. از این موارد میتوان برای معاملات روزانه، معاملات نوسان گیری (Swing) و حتی معاملات بلندمدت استفاده کرد. در حالی که برخی از الگوهای شمعی ممکن است نقطهنظر و دیدگاهی در مورد تعادل بین خریداران و فروشندگان ارائه دهند، برخی دیگر از این الگوها ممکن است نشاندهنده تغییر یا ادامه روند و یا عدم تصمیمگیری باشند.
باید توجه داشت که الگوهای شمعی تنها معیار و سیگنال خریدوفروش نیستند. در عوض از آنها به عنوان راهی برای بررسی ساختار بازار و یافتن نشانهای بالقوه از یک فرصت پیش رو استفاده میشود. به همین ترتیب، بررسی الگوها همیشه مفید است.چراکه نشانههای گستردهتر در فضای بازار و سایر عوامل بازار، میتواند در این الگوها نمود پیدا کند.
به طور خلاصه، مانند سایر ابزار تجزیهوتحلیل بازار، الگوهای شمعی نیز در ترکیب با دیگر روشها و تکنیکها، کاربرد دارند. این تکنیکها ممکن است شامل روش ویکوف (Wyckoff Method)، نظریه امواج الیوت و نظریه داو باشد. همچنین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال، مانند خطوط روند ، میانگین متحرک ، شاخص مقاومت نسبی (RSI) ، استوکاستیک RSI، باندهای بولینگر ، ابر ایچیموکو ، Parabolic SAR یا MACD نیز در این مسئله کاربرد دارند.
مشهورترین الگوهای نمودار شمعی
الف – الگوهای بازگشت صعودی
چکش (Hammer)
شکل این الگو، به صورت شمعی است که دم یا فتیله آن در سمت پایین تشکیلشده است و اندازه این فتیله حداقل دو برابر بدنه اصلی شمع است. تصویر این شمع به خوبی شکل چکش را تداعی میکند.
چکش نشان میدهد که اگرچه فشار فروش در این بخش زیاد بوده است، اما بازار گاوی یا صعودی قدرتمند ظاهرشده است و توانسته بر این حجم بالای فروش غلبه کند. بهطورکلی چکش را به عنوان نشانه تغییر بازار می دانند. چکش میتواند به رنگ قرمز یا سبز باشد، اما چکشهای سبز نشاندهنده قدرت بیشتر بازار گاوی از بازار خرسی است، در نتیجه میتوان نتیجه گرفت تمایل بازار به صعود قیمت است.
چکش وارونه
این الگو که به نام چکش معکوس نیز شناخته میشود، دقیقاً مانند الگو چکش است. اما فتیله بلند آن در قسمت بالای بدنه تشکیل میشود. درست مانند الگوی چکش، اندازه فتیله بالایی باید حداقل دو برابر خود بدنه شمع باشد.
یک چکش وارونه در کف روند نزولی رخ داده و میتواند نشاندهنده یک برگشت بالقوه به سمت بالا و تغییر جهت روند باشد. فتیله بالایی تشکیلشده در شمع نشان میدهد که اگرچه فروشندگان تلاش کردهاند قیمت نزدیک به قیمت شروع، بسته شود اما قیمت از مسیر حرکتی نزولی درآمده است. بهاینترتیب، چکش وارونه ممکن است نشاندهنده این باشد که خریداران بهزودی کنترل بازار را به دست میگیرند.
سه سرباز سفید
الگوی سه سرباز الگوی بازگشت صعودی سفید از سه شمع سبز متوالی تشکیل میشود، هر یک از آنها در بدنه شمع قبلی باز میشوند و در سطحی بالاتر از حد شمع قبلی خود بسته میشوند.
به طور ایده آل، در این شمعها نباید فتیلههای بلند به سمت پایین تشکیل شود. در این صورت سه سرباز سفید به معنای فشار خرید مداوم و نهایتاً افزایش قیمت است. البته از اندازه شمعها و اندازه فتیلهها میتوان بازار را قضاوت کرد و پی بهاحتمال ادامه حرکت یا اصلاح احتمالی قیمت برد.
هارامی صعودی
الگوی هارامی صعودی، تشکیلشده از یک شمع قرمز بلند است که به دنبال آن یک شمع سبز کوچکتر تشکیل میشود و همچنین شمع سبز کاملاً در بدنه شمع قرمز جا میشود.
هارامی صعودی میتواند طی دو یا الگوی بازگشت صعودی چند روز آشکار شود و این الگویی است که نشان میدهد نیروی فروش در حال کند شدن است و احتمالاً فروش بهزودی پایان یابد.
ب – الگوهای وارونه نزولی
مرد به دار آویخته (Hanging Man)
الگوی مرد دار آویخته تقریباً معادل نزولی الگوی چکش است. بهطورمعمول در انتهای یک روند صعودی شمعی با بدنهای کوچک در بالای شمع و فتیلهای الگوی بازگشت صعودی بلند، به سمت پایین (شبیه واژه انگلیسی T) شکل میگیرد.
فتیله به سمت پایین نشاندهنده آن است که فروش زیادی در جریان بوده است، اما با این وجود خریداران موفق شدند کنترل قیمت را پس بگیرند و قیمت را بالاتر ببرند. باید در نظر داشت، پس از یک روند قیمتی صعودی طولانیمدت، فروش اینچنینی، ممکن است به عنوان هشداری مبنی بر اینکه خریداران بهزودی کنترل بازار را از دست میدهند و روند نزولی آغاز میشود؛ تلقی شود.
ستاره دنبالهدار
الگوی ستاره دنبالهدار نوعی از شمعها است که دارای یک فتیله بلند در قسمت بالایی و گاهی هم دارای یک فتیله کوچک در بخش پایین است. البته گاهی فتیله کوچک پایینی تشکیل نمیشود. بدنه شمع در اندازهای کوچک است و معمولاً در نزدیکی سطح پایینی شمع تشکیل میشود. ستاره دنبالهدار شکلی مشابه چکش وارونه دارد اما برخلاف چکش وارونه، در پایان یک روند صعودی تشکیل میشود.
این الگو نشان میدهد که بازار به بالاترین سطح رسیده است اما پسازآن فروشندگان کنترل را در دست گرفته و قیمت را به پایین نزول دادهاند. برخی از معامله گران ترجیح میدهند تا چند شمع بعدی هم برای تائید الگو تشکیل شود، سپس تغییر روند برایشان ثابتشده و بر اساس آن تصمیمگیری میکنند.
سه کلاغ سیاه (Three black crows)
الگوی سه کلاغ سیاه از سه شمع قرمز متوالی ساختهشده است که هر یک از آنها در راستای بدنه شمع قبلی باز یا آغاز میشوند و در سطحی پایینتر از سطح شمع قبلی بسته میشوند.
این الگو معادل نزولی سه سرباز سفید است. در حالت ایده آل، این شمعها نباید دارای فتیلههای بلند به سمت بالا باشند. از اندازه شمعها و طول فتیلهها میتوان برای قضاوت در مورد ادامه استفاده کرد و پی بهاحتمال ادامه حرکت یا اصلاح احتمالی قیمت برد.
هارامی نزولی
هارامی نزولی یک شمع به رنگ سبز و بلند است و به دنبال آن یک شمع قرمز کوچکتر تشکیل میشود و همچنین شمع قرمز کاملاً در بدنه شمع سبز جا میشود.
هارامی نزولی میتواند طی دو یا چند روز آشکار شود و این الگویی است که نشان میدهد نیروی خرید در حال کند شدن است و معمولاً در پایان یک روند نزولی آشکار میشود.
پوشش ابر سیاه (Dark cloud cover)
الگوی پوشش ابر سیاه از یک شمع قرمز تشکیلشده است که در بالای یک شمع سبز قبلی خود باز میشود اما این شمع، در زیر نقطه میانی شمع قبلی خود بسته میشود.
اغلب این الگو میتواند با حجم زیاد همراه بشود، که نشاندهنده آن است که حرکت ممکن است از روند صعودی به روند نزولی تغییر جهت دهد. معامله گران برای تائید این موضوع ممکن است منتظر شمع قرمز سوم در الگو شوند.
پ – الگوهای ادامهدار
الگو سهگانه صعودی(Rising three methods)
این الگو در یک روند صعودی اتفاق میافتد، جایی که سه شمع قرمز متوالی با بدنههایی کوچک در روند صعودی به دنبال یکدیگر در نمودار ظاهر میشوند. در حالتی ایده آل، شمعهای قرمز نباید محدوده شمع قبلی خود را نقض کنند.
ادامهدار بودن این روند با ظاهر شدن یک شمع سبز با بدنهای بلند تائید میشود، که نشاندهنده آن است که گاوها دوباره کنترل روند را در دست گرفته اند و روند صعودی ادامه دارد.
الگو سهگانه نزولی (Falling three methods)
این الگو نقطه عکس الگو سهگانه صعودی است و نشاندهنده آن است که ادامه حرکت به سوی روند نزولی است.
دوجی (Doji)
الگو دوجی زمانی تشکیل میشود که نقطه باز شدن و بسته شدن یک شمع یکسان باشد (یا بسیار نزدیک به یکدیگر باشد). قیمت میتواند به سمت بالا یا پایین نقطه باز شدن شمع حرکت کند اما در نهایت در نقطه باز شدن قیمت یا نزدیک آن بسته میشود. بهاینترتیب،از یک الگو دوجی میتوان بلاتکلیفی بین نیروهای خریدوفروش را مشاهده کرد.
در این الگو، بسته به جایی که خط(Line) باز شدن/بسته شدن شمع اتفاق میافتد ، میتوان دوجی را به شکلهای زیر تفسیر کرد:
۱- دوجی سنگ قبر(Gravestone Doji) :
شمع وارونه نزولی که از یک فتیله بلند در قسمت بالایی تشکیلشده و نقطه باز شدن و بسته شدن شمع نزدیک پایین شمع ظاهر میشود.
۲ – دوجی پا بلند (Long-legged Doji) :
شمع بلاتکلیف که دارای دو فتیله هم در قسمت پایین و هم در قسمت بالای شمع است و نقطه باز شدن و بسته شدن شمع هم نزدیک به نقطه میانی ظاهر میشود.
۳- دوجی سنجاقک (Dragonfly Doji) :
الگویی است که بسته به شرایط هم میتواند صعودی باشد و هم نزولی. این الگو از یک فتیله بلند به سمت پایین ساختهشده است و نقطه باز شدن و بسته شدن قیمت هم در نزدیکی سطح بالای شمع نمایان میشود.
طبق تعریف اولیه دوجی؛ نقطه باز و بسته شدن شمع باید دقیقاً یکسان باشد اما اگر این نقطه دقیقاً یکسان نباشد اما بسیار به هم نزدیک باشند چه؟ در این حالت با کندل اسپینینگ تاپ (spinning top) مواجهیم. ازآنجاییکه بازار رمزارزها میتواند بسیار بیثبات باشد ، یک دوجی دقیق خیلی نادر رخ میدهد. بهاینترتیب اغلب ازاسپینینگ تاپ به جای دوجی استفاده میشود.
سخن پایانی
حتی اگر قصد استفاده از الگوهای شمعی را نداشته باشید، آشنایی حداقلی با آنها برای هر معاملهگری ضروری است.
علاوه بر این استفاده بدون هیچ ابزار دیگری از آنها نیز بههیچعنوان توصیه نمیشود. آنها میتوانند بدون شک برای تجزیهوتحلیل بازارها مفید باشند، اما فراموش نکنید که بر اساس هیچ اصول علمی یا قانونیای نبوده و تنها نقش بصری نیروهای خریدوفروش هستند.
الگوی بازگشت صعودی
الگوهای تغییر روند در آموزش فارکس فرمت های خاصی از پرایس اکشن هستند که اکثرا تریدرها از آنها استفاده می کنند.منظور از الگوهای برگشت قیمت، همانطور که از عنوان آن پیداست، تغییر جهت روند جاری است که میتواند نزولی یا صعودی باشد.
برای مثال، اگر از لحاظ پرایس اکشن (رفتار قیمت) روند فعلی بازار صعودی باشد، این الگوها باید نشانی از پایان این روند باشند. به عبارت دیگر، روند نزولی باید آغاز شود.
تغییر جهتهای قیمت را میتوان به سادگی روی نمودار تشخیص داد. اگرچه معاملهگران مبتدی معمولا زمانی متوجه آنها میشوند که کاملا شکل گرفتهاند.
در این مقاله به منظور کمک به معاملهگران در شناسایی به موقع تغییر روندها، به انواع متداول الگوهای بازگشت قیمت پرداخته میشود.
رایجترین الگوهای تغییر روند
الگوهای تغییر روند بسیاری وجود دارند که در ادامه تعدادی از متداولترین آنها بیان میشوند:
- سقفهای دوقلو و کفهای دوقلو
- سقفهای سهقلو و کفهای سهقلو
- سر و شانه و سر و شانه معکوس
- گوه صعودی و گوه نزولی
هر یک از این الگوهای تغییر روند در طول یک دوره معاملاتی چندین مرتبه تشکیل میشوند.
اما تشکیل شدن این الگوها به چند ویژگی مختلف بستگی دارد. یکی از این مشخصهها پرایس اکشن است و دیگری نوسانات بازار.
نحوه شناسایی الگوهای تغییر روند
یکی از بهترین روشهای تشخیص الگوهای تغییر روند، شناسایی آنها از طریق پرایس اکشن است.
پرایس اکشن به معاملهگر کمک میکند که هم تغییر روندها را شناسایی کند و هم ادامه روند را تشخیص دهد.
زمانی که به دنبال سیگنالی مبنی بر تغییر روند هستید، رفتار قیمت پیرامون سقف و کفهای گذشته، روندهای حمایتی و مقاومتی و سطوح تلاقی اهمیت بسیار بالایی پیدا میکند. بعلاوه، الگوهای کندلاستیک (نمودار شمعی) مانند دوجی، کندل پوششی (Engulfing) یا پینبارها میتوانند اعتبار تغییر روند در حال شکلگیری را افزایش دهند.
تمام موارد فوق میتوانند نشانههایی مبنی بر خستگی حرکت در جهت روند فعلی و تغییر جهت قیمت باشند. معمولا خستگی با یک دوره از حرکات خنثی همراه میشود که خود میتواند نشانی دیگر از تغییر روند پیش رو باشد.
معاملهگران فارکس میتوانند جهت اعتبارسنجی سیگنالهای تغییر روند، از تعدادی از اندیکاتورها مانند RSI و نوارهای بولینجر نیز استفاده کنند. در این صورت باید در اندیکاتور RSI شرایط اشباع خرید و اشباع فروش را در سطوح ۳۰ و ۷۰ درصدی آن بررسی کنید و یا اینکه میزان انحراف یا گذر قیمت از نوارهای بولینجر را در نظر بگیرید.
همچنین ابزار فیبوناچی انبساطی (Fibonacci Extension) نیز میتواند در تحلیلهای پرایس اکشن مفید باشد. برای مثال، اگر قیمت به سطح ۲٫۶۱۸ درصدی فیبوناچی انبساطی برسد، شرایط برای تغییر روند مساعد است.
چگونه به هنگام تغییر روندها معامله کنیم
زمانی که هر یک از شرایط مذکور سیگنالی برای تغییر روند صادر کردند، بایستی به دنبال حرکت قیمت و شکست سطوح در جهت مخالف باشید.
روشهای مختلفی برای معامله کردن در شرایط تغییر روند وجود دارد. میتوان برای بازگشت قیمت به سطح حمایتی یا مقاومتی شکسته شده منتظر ماند و سپس به معامله ورود کرد. یکی از سطوحی که خوب است شکست آنها مد نظر قرار گیرد، شکست خط گردن است.
خط گردن یک ناحیه مورب حمایتی یا مقاومتی یا یک خط روند است. قیمت پیش از شکستن این ناحیه برای مدتی در طول آن حرکت میکند. در مثالی از این روش، ما به دنبال ضعیف شدن این خط روند و شکست آن برای شروع یک تغییر روند هستیم تا به دنبال آن یک معامله انجام دهیم.
یک نمونه موقعیت برای معامله”
یک معاملهگر فارکس در صورت تسلط روی پرایس اکشن میتواند به آسانی نواحی مقاومتی اصلی و عدم توانایی قیمت در عبور از آن را تشخیص دهد، که این حالت میتواند نشانی از یک تغییر روند در آینده باشد.
فرض کنید یک الگوی سقف دوقلو در انتهای یک روند صعودی و زیر یک منطقه مقاومتی قوی پرایس اکشنی از تایم فریم های بالاتر را مشاهده می کنید، این الگو نشانی از تغییر روند است. همچنین الگوی کندلاستیک دوجی در همان سقف دوقلو نیز تشکیل شده. بعلاوه به دنبال دوجی، الگوی مرد آویزان (Hanging man) و سپس کندل پوششی نیز شکل گرفتهاند که همگی تائیدی برای تغییر روند محسوب میشوند.
به دنبال تمام موارد فوق، قیمت در ادامه حرکت خود از سقف های دوقلو به سمت پایین(خلاف روند صعودی اخیر) یک منطقه مقاومتی را شکسته و در ادامه قیمت مجددا از زیر به آن منطقه بازگشت نموده است. در این حالت شما می توانید وضعیت بازار را برای تغییر روند مورد بررسی قرار دهید.
این نمونه یک روش محتاطانه برای معامله کردن با استفاده از شکست خط مقاومتی در الگوی سقف دوقلو و تغییر روند است. ممکن است یک معاملهگر بدون ملاحظه و بیپروا از همان ابتدا وارد معامله شود، اما در نظر داشته باشید که خیلی از مواقع شکست سطوح ممکن است کاذب باشد. یکی از مهمترین نکات در استفاده از الگوها این است که بدانید الگوی مورد نظر در نزدیکی یک سطح مقاومتی یا حمایتی قرار گرفته است.برای تشخیص سطوح قوی تغییر روند توصیه می کنیم مقاله” چگونه سطوح قوی تغییر روند را شناسایی کنیم؟ “را مطالعه نمایید.
الگوهای برگشتی در بازار بورس
الگوهای برگشتی: در این الگوها همانطور که از نامش نیز پیداست، روند شکل گرفته شده تغییر جهت داده و باز خواهد گشت.
نکات مهم در الگوهای برگشتی
نیاز به روند اولیه: وجود یک روند اولیه مهمترین شرط ایجاد الگوی برگشتی است. اگر الگو به وسیله یک روند اولیه مشایعت نشده باشد، چیزی برای بازگشت وجود ندارد. و این روند اولیه است که کمک می کند تا مقدار حدودی بازگشت را اندازه گیری نماییم.
شاید این پست ها هم مفید باشد!
نحوه خرید سهام به زبان ساده – سبد سهام خود را بهینه و به روز کنید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – نوع سفارش سهام خود را انتخاب کنید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – تصمیم بگیرید که چند سهام بخرید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – در مورد سهام مورد نظر برای خرید تحقیق کنید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – یک کارگزار مناسب پیدا کنید
تکمیل الگو و شکست خط الگو: باید توجه داشت که الگو به صورت کامل شکل گرفته باشد و بعد از شکست قیمت و تایید آن اقدام به معامله نمود.
الگوهای بزرگتر پتانسیل بیشتری دارند: هر چه اندازه الگو (بزرگی نوسان و مقدار زمان شکل گیری) بزرگتر باشد، اطمینان بیشتری برای بازگشت و کامل شدن الگو وجود دارد.
مهمترین الگوهای بازگشتی
الگوی برگشتی دو قلو
الگوی برگشتی دو قلو سقف (Double Tops)
الگوی برگشتی دو قلو سقف (Double Tops)
این الگوی برگشتی به خاطر شباهتی ظاهری که به M انگلیسی دارد به الگوی M-Top نیز معروف است و بدین صورت است که اگر نوسان قیمت در یک روند صعودی نقطه اوج یا قله اولی را ایجاد نماید (A) و سپس کاهش نموده (B) و مجددا روند صعودی را پیش بگیرید و تقریبا به نقطه اوج اول برسد (C) (ایجاد قله دوم) و نتواند از سطح قبلی فراتر رود و دوباره تا نقطه قبلی نزول کند (D) و سطح نزول قبلی را قطع کند (Breakout) می توان انتظار کاهش بیشتر قیمت تا نقطه هدف (نقطه ای که انتظار داریم قیمت تا آن ادامه یابد) را نیز داشت.
این الگو به خاطر شباهتی ظاهری که به M انگلیسی دارد به الگوی M-Top نیز معروف است
نقطه هدف: به اندازه فاصله بین سطح بالایی ایجاد شده در نقطه (A) و (C) و نیز سطح پایینی در نقطه (B) شکل گرفته در این الگو یعنی به اندازه خط (H) یا در صورتی دیگر می توان نقطه هدف را به اندازه نقطه شروع روند قبلی (ابتدای شکل گیری الگو) در نظر گرفت.
همانطور که در تصویر زیر مشاهده می نمایید در الگوی شکل گرفته زیر، قیمت پس از سقوط از نقطه (C)، سطح ایجاد شده در نقطه (B) را قطع نموده و مجددا بازگشته و دوباره سطح قبلی را شکسته و تا ابتدای روند شکل گیری یا به عبارتی دیگر قاعده شکل M نزول نموده است.
حتما نباید دو قله هم ارتفاع باشد تا الگو شکل بگیرد
شرط شکست این سطح ایجاد یک بار (Bar) یا در صورت استفاده از نمودار شمعی، یک کندل (Candle) جدید زیر سطح ایجاد شده در نقطه (B) می باشد. در برخی از این الگوها همانند مثال زیر ارتفاع خط (H) کوتاه تر از سطح ایجاد شده در نقطه (B) و ابتدای روند قبلی یا به عبارتی دیگر قاعده شکل M می باشد. در این حالت قاعده شکل M معتبر تر می باشد.
در نظر داشته باشید همیشه قله دوم (C) نباید کاملا تا ارتفاع قله اول بالا بیاید تا این الگو شکل بگیرید. به شکل زیر توجه کنید. قله دوم حداقل به اندازه سه چهارم ارتفاع قله اول صعود نموده است. در این تصویر بعد از شکل گیری الگو و شکست سطح ایجاد شده در نقطه (B) معادل ارتفاع خط (H) که به اندازه قاعده شکل (M) یا شروع شکل گیری نیز است، قیمت نزول داشته است.
الگوی برگشتی دو دره (Double Bottoms)
الگوی برگشتی دو دره (Double Bottoms)
این الگوی برگشتی به خاطر شباهت ظاهری که به W انگلیسی دارد به الگوی W- Bottom نیز معروف است. این الگو دقیقا برعکس الگوی M-Top است. به تصویر زیر توجه نمایید. بعد از شکل گیری دو دره و شکست سطح ایجاد شده در نقطه (B) یا نقطه جدید (D) به اندازه معادل خط (H) قیمت به سمت بالا بازگشته و در نهایت از این مقدار نیز فراتر رفته است.
این الگو به خاطر شباهت ظاهری که به W انگلیسی دارد به الگوی W- Bottom نیز معروف است
الگو سرو شانه (Head & Shoulders)
این الگوهای برگشتی نیز به دو حالت زیر شکل می گیرد:
- الگو سر و شونه در یک روند صعودی (برگشت بعد از روند صعودی)
- الگو سر و شونه در یک روند نزولی (برگشت بعد از روند نزولی)
الگوی برگشتی سر و شونه در یک روند صعودی (برگشت بعد از روند صعودی)
الگوی برگشتی سر و شونه در یک روند صعودی (برگشت بعد از روند صعودی)
در این الگو نوسان گذشته قیمت به گونه ای است که پس از یک روند افزایشی و رسیدن به نقطه اوج نخست (A) یا اصطلاحا شانه چپ (Left Shoulder)، سپس قیمت با روند برگشتی مواجه شده و تا نقطه بازگشت نخست حرکت می نماید (B). پس از آن قیمت برای بار دوم روند صعودی به خود گرفته و تا نقطه اوج دوم (C) یا اصطلاحا سر (Head) رشد می نماید. این نقطه از نقطه اوج اول (A) بالاتر می باشد. پس از آن دوباره قیمت با روند نزولی مواجه شده و تا نقطه قعر دوم (D) حرکت می نماید. مجددا قیمت برای سومین بار تا نقطه اوج جدیدی (E) موسوم به شانه راست (Right Shoulder) که تا اندازه زیادی به شانه چپ شبیه است رشد نموده و دوباره روند برگشتی آن آغاز می شود. از بهم وصل کردن نقاط قعر اول (B) و دوم (D) خطی موسوم به خط گردن (Neck line) به دست می آید. بعد از قطع شدن یا شکسته شدن (Breakout) خط گردن (Neck Line) می توان انتظار ادامه روند فعلی یا بازگشت تا شروع روند قبلی را داشت. نوع دیگر اندازه گیری مقدار برگشت یا نقطه هدف معادل ارتفاع خط (H) می باشد. به تصویر زیر دقت نمایید.
حتما به گردن و ارتفاع شونه ها دقت کنید
الگوی برگشتی سر و شونه در یک روند نزولی (برگشت بعد از روند نزولی)
الگوی برگشتی سر و شونه در یک روند نزولی (برگشت بعد از روند نزولی)
این الگو دقیقا برعکس الگوی قبلی است. لازم به ذکر است که در برخی از مواقع این الگوهای برگشتی به صورت مایل شکل می گیریند و نباید انتظار داشت به طور مثال خط گردن (Neck Line) دقیقا به صورت افقی در الگو شکل بگیرد یا شانه راست دقیقا به اندازه شانه چپ صعود نماید. به تصویر زیر توجه نمایید.
آشنایی با الگوی کنج صعودی و نزولی
در معاملات، الگوی کنج به روشی برای تحلیل اشاره دارد که تقریبا به شکل مثلثی شکل می گیرد اما با الگوی مثلث متفاوت است. تحلیلگران فنی از یک کنج برای به تصویر کشیدن روندهای بازار استفاده می کنند، یک کنج شکل فلش دارد. این نشان دهنده معکوس شدن کوتاه مدت و میان مدت در حرکت قیمت در بازار است. با استفاده از الگوی کنج، الگوهای قیمت بر روی نمودار ترسیم می شوند تا یک فلش تشکیل شود، حرکات اصلی و روند قیمت ها با استفاده از کنج نشان داده می شوند. درواقع الگوی کنج نوعی الگوی نمودار است که از همگرا شدن دو خط روند تشکیل می شود. کنج ها بسته به روندی که در آن شکل میگیرند، میتوانند کنج های در حال افزایش یا کاهش (صعودی یا نزولی) باشند.
درک الگوی کنج
یک الگوی کنج می تواند نشانه معکوس های قیمت صعودی یا نزولی باشد. در هر صورت، این الگو دارای سه ویژگی مشترک است:
- خطوط روند همگرا.
- الگوی کاهش حجم با پیشروی قیمت از طریق الگو.
- خروج از یکی از خطوط روند.
دو شکل الگوی کنج عبارتند از یک کنج در حال افزایش (که نشان دهنده یک برگشت نزولی است) یا یک کنج در حال سقوط (که نشانه بازگشت صعودی است.)
الگوی کنج صعودی
هنگامی که قیمت سهام برای یک دوره معین در حال افزایش است، یک الگوی کنج افزایشی توسط دو خط روند همگرا تشکیل می شود. درواقع این الگو معمولاً زمانی اتفاق میافتد که قیمت اوراق بهادار در طول زمان افزایش مییابد اما میتواند در میان روند نزولی نیز رخ دهد.
خطوط روند ترسیم شده در بالا و پایین الگوی نمودار قیمت می تواند الگوی بازگشت صعودی به یک معامله گر یا تحلیلگر کمک کند تا یک معکوس شکست را پیش بینی کند. در حالی که قیمت می تواند خارج از هر یک از خطوط روند باشد، الگوهای کنج تمایل دارند در جهت مخالف خطوط روند شکسته شوند.
بنابراین، افزایش الگوهای کنج نشان دهنده احتمال بیشتر کاهش قیمت ها پس از شکست خط روند پایین تر است. معامله گران می توانند پس از شکست با فروش اوراق بهادار و یا بسته به اوراق بهاداری که نمودار می شود، معاملات نزولی انجام دهند. این معاملات به دنبال سود بردن از احتمال کاهش قیمت ها هستند.
پس هنگامی که قیمت سهام برای یک دوره معین در حال افزایش است، یک کنج افزایشی توسط دو خط روند همگرا تشکیل می شود. قبل از همگرا شدن خط، فروشندگان وارد بازار می شوند و در نتیجه قیمت ها شتاب خود را از دست می دهند. این منجر به شکسته شدن قیمت ها از خطوط روند بالا یا پایین می شود، اما معمولاً قیمت ها در جهت مخالف خط روند شکسته می شوند.
الگوی کنج نزولی
هنگامی که قیمت اوراق بهادار در طول زمان در حال کاهش است، یک الگوی کنجی می تواند درست زمانی که روند آخرین حرکت نزولی خود را انجام می دهد، رخ دهد. خطوط روندی که در الگوی نمودار قیمت در بالای اوجها و پایینترین سطحها ترسیم شدهاند، میتوانند همگرا شوند، زیرا سقوط قیمت شتاب خود را از دست میدهد و خریداران وارد عمل میشوند تا سرعت کاهش را کم کنند. قبل از همگرا شدن خطوط، ممکن است قیمت بالاتر از خط روند بالایی باشد.
زمانی که قیمت خط روند بالایی را می شکند، انتظار می رود که امنیت معکوس شود و روند بالاتری داشته باشد. معاملهگرانی که سیگنالهای برگشت صعودی را شناسایی میکنند، میخواهند به دنبال معاملاتی باشند که از افزایش قیمت اوراق بهادار سود میبرند.
به بیان خیلی ساده زمانی که قیمت سهام برای یک دوره معین در حال کاهش باشد، یک کنج نزولی توسط دو خط روند همگرا تشکیل میشود. قبل از همگرا شدن خط، خریداران وارد بازار می شوند و در نتیجه کاهش قیمت شروع به از دست دادن شتاب خود می کند. این موضوع منجر به شکسته شدن قیمت ها از خط روند بالایی می شود.
چارچوب زمانی در الگوهای کنج
هر دو کنج های صعودی و نزولی می توانند در هر دو تایم فریم (بازه زمانی) روزانه و چند ماهه اتفاق بیفتند، اگرچه شناسایی کنج های روزانه با قطعیت بسیار دشوار است. قویترین الگوهای کنجی در یک دوره سه تا شش ماهه ایجاد میشوند و قبل از آن یک روند قوی که حداقل چندین ماه طول میکشد، ایجاد میشود. با این حال، این امکان نیز وجود دارد که روند به طور جزئی یا کامل در خود الگوی کنج قرار گیرد. معکوس نشان داده شده توسط کنج ممکن است یک معکوس میانی در روند بزرگتر یا یک معکوس طولانی مدت باشد.
الگوهای کنج ساده شده
الگوهای کنج معمولاً نتیجه تثبیت به دنبال یک روند قوی هستند اما برخلاف الگوهای مثلثی، به جای تقویت، نشان دهنده تضعیف روند قبلی هستند. الگوهای کنج صعودی یا افزایشی زمانی شکل میگیرند که خط حمایت سریعتر از خط مقاومت بالا میرود، در حالی که الگوهای کنج نزولی زمانی تشکیل میشوند که خط حمایت سریعتر از خط مقاومت در حال سقوط باشد. هنگامی که یک کنج می شکند، معمولاً در جهت مخالف کنج قرار می گیرد که نشان دهنده معکوس شدن روند قبلی است.
مزایای تجارت برای الگوهای کنج
به عنوان یک قاعده کلی، استراتژی های الگوی قیمت برای سیستمهای معاملاتی به ندرت بازدهی را به همراه دارند که در طول زمان از استراتژیهای خرید و نگهداری بهتر عمل میکنند، اما با این وجود به نظر میرسد برخی از الگوها در پیشبینی روند عمومی قیمت مفید باشند. برخی از مطالعات نشان میدهند که الگوی کنج در بیشتر از دو سوم مواقع به سمت معکوس شدن حرکت میکند (یک شکست صعودی برای کنجهای در حال سقوط و یک شکست نزولی برای کنجهای بالارونده) که یک کنج در حال سقوط شاخص قابل اطمینانتری نسبت به کنج در حال افزایش است.
از آنجا که الگوهای کنج به یک کانال قیمت کوچکتر همگرا می شوند، فاصله بین قیمت در هنگام ورود به معامله و قیمت برای حد ضرر، نسبتاً کوچکتر از شروع الگو است. این به این معنی است که در زمان شروع معامله می توان یک حد ضرر در نزدیکی آن قرار داد و در صورت موفقیت آمیز بودن معامله، نتیجه می تواند بازدهی بیشتری نسبت به مبلغی که برای شروع معامله در معرض خطر است، به همراه داشته باشد.
در زیر شکل گیری الگوی کنج صعودی و نزولی در روند صعودی و نزولی مشاهده می شود.
تفاوت بین الگوی نمودار کنج و مثلث
الگوهای کنج، الگوهای نموداری مشابه الگوهای مثلث متقارن هستند، زیرا معاملاتی را نشان میدهند که در ابتدا در محدوده قیمتی وسیعی انجام میشود و سپس با ادامه معاملات، دامنه آن کاهش مییابد. تفاوت اصلی بین این دو الگو، تمایل دو خط و خود الگو است: همه خطوط به سمت بالا یا پایین متمایل هستند و برخلاف مثلثهای متقارن، الگوهای کنج سیگنالهای معکوس هستند و تمایل زیادی به صعودی بودن (برای کنجهای در حال سقوط) یا نزولی بودن برای (کنج های در حال افزایش) دارند. تشخیص و معامله موثر الگوهای کنج دشوار است زیرا اغلب شبیه فعالیت معاملاتی پس زمینه در نمودارها هستند.
جمع بندی
الگوهای کنجی یکی از الگوهای مورد استفاده تحلیلگران در تحلیل تکنیکال به شمار رفته، معمولاً الگوهای معکوس هستند که می توانند نزولی، (یک کنج در حال افزایش) یا صعودی (یک کنج در حال سقوط) باشند. تشخیص و تفسیر این الگوها بر روی نمودار بسیار دشوار است زیرا شباهت زیادی به الگوهای مثلثی دارند و همیشه به طور تمیز شکل نمی گیرند. بنابراین، مهم است که هنگام معامله الگوهای کنج مراقب باشید و از حجم معاملات به عنوان وسیله ای برای تأیید شکست استفاده کنید.
الگوی دوقله سقف و کف
بازارهای مالی در دنیا طرفداران زیادی دارد اما نکته حائز اهمیت این است که در صورتی که شما بدون داشتن هیچ گونه آموزشی وارد این دنیا از بازارهای سرمایه شوید، قابلیت این را خواهید داشت که تمامی سرمایه خود را از دست بدهید، یکی از مهم ترین الگوها در شناخت روند بازار و پیش بینی قیمت برای آینده الگوی دوقله سقف و کف است. در تحلیل تکنیکال، حمایت ها و مقاومت ها از اهمیت بالایی برخوردارند؛ اما الگوهایی وجود دارند که تغییر در روند کنونی را نشان می دهند و با نام الگوی بازگشتی (Reversal Pattern) شناخته می شوند. این الگوها از جمله ابزارهای کارآمد در تحلیل تکنیکال می باشند که بسیار حائز اهمیت هستند. زمانی که یک الگوی بازگشتی تشکیل میشود، روند قبلی متوقف شده و سپس به مسیر جدیدی که از سمت مخالف قدرت گرفته وارد میشود. در واقع، شکلگیری یک الگوی بازگشتی حاکی از آن است که از قدرت خریداران یا فروشندگان در بازار کاسته شده است.
الگو دو قله
این الگو زمانی تشکیل می شود که قیمت روندی صعودی را در پیش گرفته باشد، فلسفه الگوی دو قله به این معناست که خریداران یک بار قیمت را بالا برده اند اما فروشندگان با حجم بسیار بالایی قیمت را به پایین کشاندند، قیمت از یک محدوده مجدد به همان محدوده قبلی حمله می کند اما این بار هم فروشندگان در همان محدوده قیمت را ریجکت می کنند و قیمت از آن جا به همان محدوده بازگشت اولیه می رسد، در چنین شرایطی شکل تشکیل شده قیمت شباهت زیادی به دو قله می شود، با توجه به اینکه معامله گران بازارهای مالی این الگو را به خوبی می شناسند در برگشت دوم به ناحیه قله، سیو سود می کنند و یا معاملات خود را می فروشند، چرا که این الگو نشان از ناتوانی خریداران برای بالا بردن قیمت است.
اعتبار الگو دو قله
- ارتفاع عمودی قله ها تفاوتی ندارد و یا بسیار ناچیز است.
- معمولا در اولین قله (ناحیه A) حجم معاملات زیاد است؛ زیرا اکثر بازیگران (در یک بازار دوطرفه) در این ناحیه موقعیت فروش را برای خود انتخاب می کنند.
- اگر قیمت در زیر خط گردن (خطی که به موازات ناحیه B کشیده شده) با حجم معاملات سنگینی تثبیت شود و یا به عبارت دیگر، خط گردن شکسته شود، نشان دهنده کامل شدن الگوی سقف دوقلو است، در غیر این صورت نمی توان درباره کامل شدن این الگو اظهار نظر کرد.
هدف قیمتی الگوی دو قله به اندازه ارتفاع کف قله تا نوک قله است، در صورتی که قیمت حمایت کف را بشکند می توان روی پولبک آن اطمینان بیشتری داشت که این دو قله باعث ریزش خواهد شد، در صورتی که به پایین آن حمایت نیامد نباید برای فروش اقدامی کنید چرا که می تواند قیمت تا محدوده نوک قله بالا برود؛ زمانی تحلیل شما اشتباه است که قیمت از نوک قله بالا برود، چرا که قیمت می تواند تا 3 بار این حرکت را انجام دهد و به اصطلاح 3 قله بزند.
نکات مهم در مورد دو قله
- دقت داشته باشید این الگو، یک الگو بازگشتی بوده و باید در یک روند صعودی تشکیل شود چرا که ناتوانی خریداران در بالا بردن قیمت را دارد، لذا در صورتی که در یک روند نزولی دو قله مشاهده کردید، اشتباه تشخیص داده اید، چرا که خاصیت الگو سقف دو قلو یا 2 قله این است که روند صعودی را برگرداند و به روند نزولی تبدیل کند.
- ارتفاع دو قله نباید زیاد باشد طوری که بتوان تشخیص داد که این قله ها در مجاورت هم هستند.
- تا شکست ناحیه حمایتی به بازار برای فروش اقدام نکنید.
الگو کف دو قلو
الگوی دو کف دقیقا مشابه الگوی دو قله است اما با این تفاوت که به جای اوج قیمت، کف قیمتی وجود دارد. هنگامی که قیمت به کم ترین مقدار خود برسد و سپس حمایت شود و به یک نقطه بالاتر برسد، آماده است تا دوباره کاهش یابد و به کف برسد. بعد از ریزش به کف، قیمت حمایت می شود و به نقطه بالای قبلی می رسد و به این نحو یک الگوی دو دره تشکیل می شود. الگوی دو دره با نام دیگری هم شناخته می شود که بهتر است آن را بدانید؛ الگوی کف دو قلو نام دیگر الگوی دو دره است. در تصویر بالا نمونه ای از الگوی کف دوقلو را مشاهده می کنید.
اعتبار الگو کف 2 قلو
ارتفاع عمودی قله ها تفاوتی ندارد و یا بسیار ناچیز است.
حجم فروش در دره اول زیاد بوده و و در دره دوم کم می شود، کم بودن فشار فروش می تواند آلارمی برای بالا رفتن قیمت باشد، ترکیب الگوهای قیمتی با اندیکاتورها می توان به شما اطمینان بیشتری نسبت به تحلیل های شما بدهد لذا می توانید برای تائیدیه بیشتر و کم کردن ریسک معاملاتی خود از اندیکاتورها نیز استفاده کنید، لازم به ذکر است که حتما مدیریت سرمایه را در معاملات خود رعایت کنید و به درک درستی از روانشناسی بازار رسیده باشید.
اگر قیمت بالای خط مقاومتی که قیمت در آنجا بوده است تثبیت بدهد به اعتبار این الگو می افزاید و می تواند با توجه به هدف قیمتی الگو قیمت را به بالا پرتاب کند.
نکات مهم در مورد کف دو قلو
- دقت داشته باشید این الگو، یک الگو بازگشتی بوده و باید در یک روند نزولی تشکیل شود چرا که ناتوانی فروشندگان در پایین بردن قیمت را دارد، لذا در صورتی که در یک روند صعودی کف دو قلو مشاهده کردید، اشتباه تشخیص داده اید، چرا که خاصیت الگو کف دو قلو این است که روند نزولی را برگرداند و به روند صعودی تبدیل کند.
- ارتفاع کف دو قلو نباید زیاد باشد طوری که بتوان تشخیص داد که این دره ها در مجاورت هم هستند.
- تا شکست ناحیه مقاومتی به بازار برای خرید اقدام نکنید.
لازم به ذکر است که همان طور که در مورد سقف دو قلو امکان ایجاد سه قله نیز وجود دارد این مورد نیز در کف 3 قلو صدق می کند، لذا قیمت می تواند سه بار برخورد کند به کف و سپس بالا برود، دقت کنید که 3 قله یا 3 دره اعتبار بیشتری نسبت به 2 قله یا 2 دره دارد، اما الگویی به اسم 4 قله یا 4 دره نداریم و زمانی که چنین حالتی را دیدید، باید این آلارم برای شما فعال شود که هم اکنون در فاز تریدینگ رنج هستید.
زمانی این الگو شکست می خورد که قیمت کف دو دره را بشکند و باز هم به پایین بیاید.
تشخیص راحت الگوها با نمودارهای قیمتی
همان طور که می دانید در بازارهای مالی قیمت را می توانید در انواع نمودارهای قیمتی ببینید، راحت ترین نوع تشخیص 2 قله استفاده از نمودارهای خطی است، چرا که این نمودار با حذف نویزهای معاملات تریدرهای خطوطی یکدست و کلی را به شما نشان خواهد داد و می توانید با استفاده از این نمودار 2 قله بودن سقف یا کف را تشخیص دهید، می توانید علاوه بر استفاده از هدف قیمتی الگو، استفاده از ابزارهای تحلیلی همچون فیبوناچی نیز بسیار مناسب است، استفاده از این ابزار برای پیدا کردن اهداف آینده قیمتی را می توانید در تصویر زیر مشاهده کنید!
نتیجه گیری:
الگوهای بازگشتی برای معامله گران بسیار حائز اهمیت بوده چرا که تفکرات بیشتر معامله گران بر این است اگر الگو بازگشتی در یک روند صعودی یا نزولی دیده شود احتمال برگشت قیمت بسیار بالاست، لذا بیشتر تریدرها با دیدن الگو سقف 2 قلو یا 3 قلو (دو قله و سه قله) در یک روند صعودی، به فکر سیو سود یا فروش دارایی های خود می افتند و برعکس در صورتی که قیمت در یک روند نزولی الگوی بازگشتی کف دو قلو و 3 قلو (2 دره یا 3 دره) اتفاق بیوفتد خریداران بازار سهام و یا ارزهای دیجیتال (کریپتوکارنسی - cryptocurrency) در آن محدوده خریدار هستند.