الگوی گارتلی (Gartley) چیست؟

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال چه کاربردی دارد؟
الگوهای هارمونیک در اصل یکی از بهترین ابزارهای لازم برای تحلیل تکنیکال به شمار می روند. از این الگوها برای بازارهای مالی بسیار استفاده شده و به معامله گران کمک میکند تا از ضرر دهی بیش از اندازه جلوگیری کنند. از سوی دیگر نیز می توانند با بررسی این الگوها، موقعیت های مناسب را برای انجام معامله شناسایی کنند.
الگوهای هارمونیک چیست؟
یکی از مهمترین ابزارهای لازم برای دسترسی به شاخص قیمت در تحلیل تکنیکال، الگوهای هارمونیک می باشند. با استفاده از این الگوها به راحتی می توان موفقیت را در بازارهای بورس و سرمایه تجربه کرد. می دانیم که در تحلیل تکنیکال از الگو ها و نمودار های بسیاری زیادی استفاده شده است.
می توان از هر کدام از الگوها و نمودارها برای رسیدن به موفقیت و سود بیشتر بهره مند شد. اما از این میان الگوی های هارمونیک پرطرفدارترین روش های تحلیل نمودار به شمار می رود. البته بهتر است این نکته را در نظر داشته باشید که استفاده به تنهایی از الگوها نمی تواند در کسب موفقیت نتیجه بخش باشد.
بلکه لازم است در برخی مواقع این الگو ها را به صورت ترکیبی برای تحلیل مورد استفاده قرار داد. اجازه دهید بیشتر با الگوهای هارمونیک آشنا شویم، تا بهتر از آن در تحلیل بازارهای مالی و سرمایه استفاده نماییم.
منظور از الگوی قیمتی هارمونیک در تحلیل تکنیکال چیست؟
الگوهای قیمت هارمونیک آنهایی هستند که با استفاده از اعداد فیبوناچی برای تعریف نقاط چرخش دقیق، بر روی نمودارهای تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرند. این الگوها برخلاف روش های دیگر، به نوعی سعی دارند حرکت های قیمتی و تغییرات آن را در آینده پیش بینی نمایند.
در میان انواع الگوهای هارمونیک، نمونه های مختلفی وجود دارند که هر یک از آنها ممکن است یک حالت نزولی یا الگوی گارتلی (Gartley) چیست؟ صعودی را بر روی نمودار نشان دهند. از جمله مهمترین این الگوها، باید به الگوهای خرچنگ، گوشه، پروانه، خفاش، گارتلی، سایفر، سه حرکته و … اشاره نماییم.
اجازه دهید نحوه استفاده از چند نمونه الگوی قیمت هارمونیک برای تجارت ارز در بازار های مالی را مورد بررسی و شناخت قرار دهیم.
اعداد هندسه و فیبوناچی
هر زمان صحبت از الگوهای قیمتی هارمونیک به میان می آید، اعداد فیبوناچی نیز در کنار آن دیده می شود. زیرا برای به دست آوردن این الگو نیاز به نسبت های فیبوناچی خواهیم داشت. ریشه اصلی این اعداد از مشتقات (۰٫۶۱۸ یا ۱٫۶۱۸) برگرفته شده اند، در حالی که نسبت های تکمیل کننده آنها عبارتند از: ۰٫۳۸۲ ، ۰٫۵۰ ، ۱٫۴۱ ، ۲٫۰ ، ۲٫۲۴ ، ۲٫۶۱۸ ، ۳٫۱۴ و ۳٫۶۱۸٫
نسبت های تکمیل کننده الگوهای هارمونیک، تقریباً در همه ساختارها و رویدادهای طبیعی و محیطی یافت می شود. حتی این نسبت ها را می توانید در سازه های ساخته شده توسط بشر نیز مشاهده کنید. از آنجا که این الگو ها در کل طبیعت و در جامعه تکرار می شوند، این نسبت ها نیز در بازارهای مالی مشاهده می شوند. البته تحت تأثیر محیط ها و جوامعی هستند که در آن تجارت صورت می پذیرد.
با یافتن الگوهایی با طول و اندازه های مختلف، معامله گر می تواند نسبت های فیبوناچی را بر روی الگوهای هارمونیک اعمال کند. پس از آن نیز به راحتی حرکات آینده را پیش بینی نماید.این روش معاملات تا حد زیادی به اسکات کارنی نسبت داده می شود، اگرچه دیگران نیز الگوها و سطوحی را ارائه نمودند که عملکرد این روش را افزایش داد.
البته باید بیان نماییم که برای اولین بار “گارتلی” در سال ۱۹۳۲، در کتاب معروف خود به نام Profits in the Stock Market، نام الگوهای هارمونیک را به کار برد. پس از آن نیز نویسنده های بسیاری بر روی این الگو کار کردند. به گونه ای که امروزه از این الگوها برای تحلیل قیمت نموداری استفاده می شود.
پیشنهاد میشود بخوانید:
- خطوط و اعداد فیبوناچی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال
مدل های مختلف الگوهای قیمتی
آشنایی با انواع الگوهای هارمونیک
نمونه های مختلف بسیاری از این الگوها وجود دارد. اما از این میان چهار الگو را می توانیم به عنوان محبوب ترین الگوهای قیمتی هارمونیک به شمار آوریم. این چهار الگو عبارتند از:
الگوی گارتلی
این الگو در اصل توسط H.M. گارتلی در کتاب خود با نام سود در بورس سهام، منتشر شده بود. پس از ان هم در سطح فیبوناچی توسط اسکات کارنی در کتاب خود با نام تاجر هارمونیک، نیز مطرح گردید. مواردی که در این مطلب برای شما بیان می کنیم، از این کتاب ها جمع اوری شده اند.
البته در طول سالها، بازرگانان دیگری نیز با نسبت های مختلفی در الگوهای هارمونیک مواجه شدند، اما این چهار الگو محبوب ترین و بهترین الگو های قیمت هارمونیک شناخته می شوند.
اگر به نمودار بالا توجه کنید، می توانید شاهد یک نمونه از الگوهای صعودی باشید. الگوی های هارمونیک صعودی اغلب در اوایل روند مشاهده می شوند. که این در اصل نشانه ای است که بیان می کند امواج اصلاحی در حال پایان می باشند. پس با یک حرکت رو به بالا در زیر نقطه D مواجه خواهیم شد.
شما ممکن است در بسیاری از الگو ها با دامنه و خط روند وسیعی مواجه شوید. از این رو معامله گران با تجربه لازم است در این زمینه اطلاعات لازم را در اختیار داشته باشند. برای خواندن چنین نمودار برای شما یک مثال بیان می کنیم. به این نمونه مثال الگوهای هارمونیک صعودی توجه کنید.
تصور کنید قیمت به A صعود می کند، سپس اصلاح می شود و B با مقدار ۰٫۶۱۸، در اصل اصلاح موج A می باشد. از سوی دیگر قیمت از طریق BC افزایش می یابد و از ۰٫۳۸۲ تا ۰٫۸۸۶ اصلاح می شود که نقطه AB را تشکیل می دهد. حرکت بعدی از طریق CD کاهش می یابد، و گسترش آن ۱٫۱۳ به ۱٫۶۱۸ می رسد.
حال به نقطه D میرسیم که یک اصلاح ۰٫۷۸۶ از XA است. بسیاری از معامله گران به دنبال CD برای گسترش ۱٫۲۷ تا ۱٫۶۱۸ هستند. تا بتوانند بر اساس این الگو، قیمت مناسب را تعیین کنند. ما در الگوهای هارمونیک باید منطقه D را به عنوان منطقه بالقوه معکوس بشناسیم.
این منطقه در اصل همان جایی است که می توانیم در آن موقعیت های طولانی را مشاهده کنیم. البته ممکن است با کمی انتظار در این منطقه با افزایش قیمت مواجه شویم. حتی می توانیم بیان کنیم که در این منطقه حد ضرر با فاصله کمی نیز وجود دارد.
این منطقه الگوی صعودی را برای ما نشان می دهد. اما برای این که الگوی نزولی را در نمودار مشاهده نمایید، باید به کوتاه ترین تجارت در نزدیکی منطقه D توجه کنید. که در این نقطه شما با ضرر بسیاری روبرو خواهید شد.
الگوی پروانه
الگوی پروانه از این نظر متفاوت است که پروانه دارای نقطه D است که از نقطه X فراتر رفته است. در این قسمت برای این که بیشتر با نمونه الگوهای هارمونیک پروانه ای اشنا شویم، به یک مثال نزولی خواهیم پرداخت. به گونه ای که قیمت شاخصی در حال سقوط می باشد.
تصور کنید موج صعودی AB یک تغییر ۰٫۷۸۶ از XA است. BC یک اصلاح ۰٫۳۸۲ تا ۰٫۸۸۶ از AB است. CD یک پسوند AB از ۱٫۶۱۸ تا ۲٫۲۴ است. و D در امتداد ۱٫۲۷ موج XA است. در این مثال باید منطقه D را برای یک تجارت کوتاه در نظر بگیریم. البته باید شاهد تغییر روند قیمت رو به پایین باشیم. که می تواند نوعی ضرر برای معامله به شمار رود.
با وجود تمامی این الگوهای هارمونیک، اما باز هم معامله گرانی وجود دارند که به دنبال یافتن هر نسبتی بین اعدادی که بیان نمودیم هستند. در حالی که دیگران تنها به دنبال یکی از این اعداد می روند. تا الگوی قیمتی مناسب را به دست آورند.
تاریخچه تکاملی الگوی گارتلی
یکی از الگوهای هارمونیک پرطرفدار میان معامله گران بازارهای مالی الگوی گارتلی می باشد. این الگو معمولاً در انتهای موج 2 یا B الیوتی تشکیل شده و از این رو مورد علاقه معامله گران است چرا که بعد از اتمام موج 2 یا B، موج 3 یا C آغاز می گردد که قدرتمندترین موج الیوتی بوده و بیشترین بازدهی تحلیلگران خبره تکنیکال در این موج حاصل می شود. الگوی گارتلی در دهه 1930 توسط شخصی به همین نام یعنی Harold McKinley Gartley و در کتاب وی تحت عنوان «Profits In The Stock Market» به تحلیلگران و معامله گران بازارهای مالی معرفی شد. گارتلی در این کتاب اشاره نمود که وقتی بعد از یک حرکت نیرومند، واکنشی در قالب یک الگوی 3-موجی در خلاف جهت حرکت یادشده رخ بدهد که طی آن دو بازو در خلاف جهت حرکت اولیه و تقریباً برابر هم شکل باشند، بازار مستعد ادامه حرکت در جهت حرکت اولیه بوده و بازوی اصلاحی مخالف روند جدید در شرف پایان است.
الگوی گارتلی در صفحه 222 کتاب Profits In The Stock Market
از آنجا که تشریح الگوی یادشده در صفحه 222 کتاب « Profits In The Stock Market» صورت پذیرفته بود، در محافل تحلیل گری این الگو به الگوی «گارتلی 222» مشهور شد. الگوی گارتلی تا سالها به عنوان یک الگوی محبوب معاملاتی مورد استفاده فعالان بازار قرار گرفت. معیار اصلی در تشخیص این الگو، وقوع یک حرکت اصلاحی متشکل از 3 بازو پس از شکل گیری یک گام نیرومند اولیه بود که بازوی اول و سوم این حرکت اصلاحی با هم برابر بوده و خلاف جهت حرکت نیرومند نخستین باشند. در این مدت هیج نسبت خاصی برای چهارچوب بندی دقیق تر میان اضلاع و نقاط الگو وجود نداشت و تنها ساختار کلی الگو برای تحلیلگر و معامله گر کفایت می کرد. سالها بعد و در دهه 1990 میلادی، شخصی به نام «اسکات کارنی» دست به تدقیق نسبتهای میان اضلاع و نقاط الگو بر اساس اعداد فیبوناچی زد و در کتاب نخست خود تحت عنوان «Harmonic Trader» و تبیین بیشتر این الگو پرداخت. مطابق با آموزه های آقای کارنی، الگوی گارتلی برای عملکرد بهتر بایستی به صورت ذیل بوده و نسبتهای نشان داده شده در آن برقرار باشند:
نسبت های میان بازوهای 5 گانه الگوی گارتلی طبق آموزه های اسکات کارنی
نکات مهم هنگام معامله گری بر اساس االگوی گارتلی:
1-الگوی گارتلی معمولاً یک الگوی برگشتی قوی بوده و لذا بهتر است که پیش از شکل گیری آن یک روند طولانی در جهت عکس داشته باشیم. مثلاً اگر یک الگوی گارتلی صعودی می بینید، اگر پیش از شکل گیری این الگو یک روند طولانی نزولی داشته باشیم، احتمال عملکرد موفقیت آمیز الگوی گارتلی بیشتر خواهدبود. 2- پس از تکمیل الگوی گارتلی، در صورتی که قیمت از نقطه B عبور کند، نخستین نشانه حرکت قدرتمند روندی که الگوی گارتلی معمولاً پیشآهنگ آن می باشد ظاهر شده است. در واقع صعود قیمت به بالای نقطه B در گارتلی صعودی و نزول قیمت به پایین نقطه B در گارتلی نزولی به منزله متداخل شدن موج اصلاحی آغاز شده از نقطه A می باشد و نخستین نشانه ورود دوباره بازیگران هوشمندی است که بازوی نیرومند XA را رقم زده بودند. «رابرت ماینر» به عنوان یک معامله گر موفق همواره از متداخل شدن امواج به عنوان یکی از پارامترهای اصلی تحلیلی خود در راستای سنجش قدرت و ضعف حرکات بازار بهره می برد. 3- در صورتی که بین بازوی XA و بازوی AD یک واگرایی زمانی معمولی هم جهت با الگو (یعنی TD+ برای گارتلی صعودی و TD- برای گارتلی نزولی) شکل بگیرد، عملاً یک نشانه نیرومند مبتنی بر تقویت احتمال عملکرد درست و کیفیت بالای الگو صادرشده است. 4- در صورتی که در گام های نهایی بازوی CD، یک واگرایی معمولی هم جهت با الگو (یعنی RD+ برای گارتلی صعودی و RD- برای گارتلی نزولی) شکل بگیرد، معامله گر بایستی آماده تریگرگیری در راستای سوار شدن بر موج انفجاری صعودی یا نزولی در جهت الگوی گارتلی باشد.
فصل ۹: الگوهای فیبوناچی – بخش دوم
پترن ها یا الگوهای فیبوناچی الگوهای رایجی از نسبت های فیبوناچی هستند که از همپوشانی نسبت های مختلف دو یا چند موج به دست می آیند. این الگوها که جزو رایجترین الگوهای رفتار قیمت در بازارهای مالی هستند به سه دسته اصلی و هر دسته به ۲ الگو تقسیم می شوند:
دسته اول : الگوهای فیبوناچی سه موجی:
الگوی اول: زیگزاگ کامل یا AB= CD
الگوی دوم: الگوی سه درایو Three Drive Pattern
دسته دوم : الگوهای چهار موجی داخلی الگوی گارتلی (Gartley) چیست؟ یا کوچتر از موج اول:
الگوی اول: الگوی گارتلی
الگوی دوم: الگوی خفاش یا بت
دسته سوم: الگوهای چهار موجی خارجی یا بزرگتر از موج اول:
الگوی اول: الگوی پروانه
الگوی دوم: الگوی خرچنگ
دسته اول: الگوهای فیبوناچی سه موجی
الگوی اول: زیگزاگ AB = CD
فرض می کنیم الگوی گارتلی (Gartley) چیست؟ موجی داریم که از نقطه A تا B کشیده شده است و اصلاحی این موج تا نقطه C و محدوده درصدهای فیبوناچی . ۶۱٫۷۸ یا ۷۸ باشد، سپس تا نقطه D ادامه پیدا کرده است که نسبت به موج دوم یعنی BC به اندازه ٪۱۲۷ یا ۱۶۱ و علاوه بر این به اندازه ٪۱۰۰فیبوناچی اکستنشن موج اول یا همان AB می باشد، این دو درصد فیبوناچی یک زون برگشتی به ما میدهند که احتمال برگشت از این زون را بسیار زیاد میکند.
همچنین با کلیک در اینجا آموزش این الگو را می توانید از طریق مدرس دیگر مشاهده نمایید
اگر موج برگشت خورده از نقطه D به سمت بالا باشد این الگو را ABCD Bullish Pattern و اگر موج برگشت خورده از نقطه D به سمت پایین باشد این الگو را ABCD Bearish Pattern می نامند که دقیقا عکس الگوی ABCD Bullish Pattern است (شکل ۱۰۹).
شکل۱ . ۹: الگوی زیگزاگ کامل یا AB= CD
از تایم ۶ دقیقه و ۱۶ ثانیه این ویدئو آقای گلشاهیان مثال هایی از الگوی زیگزاگ را روی چارت توضیح می دهند.
الگوی دوم: الگوی سه درایو Three Drive Pattern
فرض می کنیم موجی داریم که یک کف در نقطه ۱ ساخته است و کف دیگر آن در نقطه ۲ و به اندازه ۱۲۷ یا ۱۶۱ فیبوناچی موج دوم (موج اصلاحی اول) تشکیل خواهد شد. و مجددا قیمت کف دیگری در نقطه ۳ و به اندازه ٪۱۲۷ یا ۱۶۱ فیبوناچی موج اصلاحی دوم خواهد ساخت در این صورت الگوی سه درایو Three Drive Pattern ساخته خواهد شد و در نقطه ۳ احتمال برگشت بسیار زیاد می باشد.
اگر موج برگشت خورده از نقطه ۳ به سمت بالا باشد این الگو را Bullish و اگر موج برگشت خورده از نقطه ۳ به سمت پایین باشد این الگو را Bearish مینامند (شکل ۲۰۹).
شکل۲.۹ الگوی سه درایو سه درایو Three Drive Pattern
از تایم ۱۲ دقیقه و ۵۰ ثانیه این ویدئو آقای گلشاهیان مثال هایی از الگوی سه درایو را روی چارت توضیح می دهند.
دسته دوم: الگوهای فیبوناچی چهار موجی کوچکتر ازموج اول
الگوی اول: الگوی گارتلی Gartley الگوی گارتلی (Gartley) چیست؟ Pattern
فرض میکنیم موجی داریم از نقطه X تا A و موج دوم (اصلاحی موج اول) تا نقطه B و۶۱٫۸% فیبوناچی موج اول کشیده شده است. موج سوم تا نقطه C و به اندازه ۳۸% تا ۸۸% موج دوم بوده که طیف وسیعی از درصدهای فیبوناچی را شامل می شود. سپس موج چهارم تا نقطه D و به اندازه ٪ ۱۲۷ تا ۱۶۱ موج سوم اصلاح خواهد شد. و این نقطه D با درصد ٪۷۸ موج اول همپوشانی کند که یک محدوده برگشتی برای ما خواهد ساخت. و قیمت از آنجا برمی گردد.
اگر موج برگشت خورده از نقطه D به سمت بالا باشد. این الگو را Bullish و اگر موج برگشت خورده از نقطه D به سمت پایین باشد. این الگو را Bearish می نامند (شکل ۳۰۹).
شکل ۳۰۹: الگوی گارتلی Gartley Pattern
از تایم ۲۰ دقیقه و ۲۱ ثانیه این ویدئو آقای گلشاهیان مثال هایی از الگوی گارتلی را روی چارت توضیح می دهند.
الگوی دوم: الگوی خفاش Bat Pattern
الگوی خفاش شباهت زیادی به الگوی گارتلی دارد. تفاوت آنها در موج دوم (اصلاحی موج اول) است که نسبت به الگوی گارتلی اصلاح کمتری دارد. و تا نقطه B و به اندازه ٪۳۸ تا ٪۵۰ فیبوناچی موج اول اصلاح می شود.
موج سوم تا نقطه C مطابق الگوی گارتلی به اندازه ٪۳۸ تا ۸۸٪ موج دوم بوده که طیف وسیعی از درصدهای فیبوناچی را شامل می شود.
و همین طور نقطه D که انتهای موج چهارم است با الگوی گارتلی متفاوت است و بیشتر اصلاح خواهد شد. و تا ۱۶۱٪ تا ٪ ۲۶۱ فیبوناچی موج سوم کشیده خواهد شد. و این نقطه D باید با درصد ۸۸ موج اول همپوشانی کند که یک محدوده برگشتی برای ما خواهد ساخت. و قیمت از آنجا برمی گردد.
اگر موج برگشت خورده از نقطه D به سمت بالا باشد این الگو را Bullish و اگر موج برگشت خورده از نقطه D به سمت پایین باشد. این الگو را Bearish می نامند (شکل ۴۰۹).
شکل ۴۰۹: الگوی خفاش Bat Pattern
در هر دو الگوی گارتلی و خفاش موجهای دوم و سوم و چهارم الگوی گارتلی (Gartley) چیست؟ درون موج اول جای می گیرند و از آن بیرون نمیروند. توجه به این نکته تشخیص این دو الگو از الگوهای بعدی را راحتتر میکند.
از تایم ۳۱ دقیقه و ۵۷ ثانیه این ویدئو آقای گلشاهیان مثال هایی از الگوی خفاش را روی چارت توضیح می دهند.
اندیکاتور فیبوناچی اصلاحی چیست؟ استفاده از فیبوناچی در بازار ارزهای دیجیتال!
ابزارهای زیادی برای تحلیل تکنیکال وجود دارند که تریدرها برای پیشبینی قیمت آینده مورد استفاده قرار میدهند. این ابزارها ممکن است چارچوبهایی تحلیلی مانند امواج الیوت (Elliott Waves) و یا اندیکاتورهایی مانند میانگین متحرک باشند. فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci retracement) نیز اندیکاتور محبوب دیگری است که در بازارهای بورس، فارکس (Forex) و ارزهای دیجیتال مورد استفاده قرار میگیرد. فیبوناچی اصلاحی بر اساس توالی اعداد است که دانشمندی به لئوناردو نام فیبوناچی در حدود ۷۰۰ سال قبل آن را کشف کرده است. در این مقاله به توضیحاتی در مورد نحوه استفاده از این ابزار مهم پرداخته میشود. این مقاله برای کسانی مفید خواهد بود که با مفاهیم پایهای ترید و تحلیل تکنیکال آشنایی نسبی دارند.
سطح فیبوناچی اصلاحی چیست؟
فیبوناچی اصلاحی ابزاری است که توسط تحلیلگران تکنیکال و تریدرها برای پیدا کردن نواحی مقاومت و حمایت در یک نمودار مورد استفاده قرار میگیرد. از نسبتهای فیبوناچی به صورت درصدی استفاده میشود؛ ابزار فیبوناچی اصلاحی برگرفته از یک رشته از اعداد است که توسط ریاضیدانی به نام فیبوناچی در قرن سیزدم میلادی کشف شده است.
ارتباطات ریاضی خاصی که بین اعداد در این توالی وجود دارد، نسبتهایی را ایجاد میکند که میتوان بر روی نمودار مورد استفاده قرار داد. این نسبتها به صورت زیر هستند:
اگرچه ۵۰ ٪ از جمله نسبتهای فیبوناچی نیست، اما بسیاری از تریدرها آن را به عنوان یک نقطه میانی لحاظ میکنند. از فیبوناچی اصلاحی که در خارج از محدوده ۰ تا ۱۰۰ مورد استفاده قرار میگیرند، میتوان به ۱۶۱.۸ درصد، ۲۶۱.۸ درصد و ۴۲۳.۶ درصد اشاره کرد.
این نسبتها بر روی نمودار ممکن است با سطوح برجستهای در بازار همبستگی داشته باشند. معمولا تحلیلگران از فیبوناچی اصلاحی برای پیدا کردن نقاط حساسی مانند نقاط ورود و خروج و یا مقاومت و حمایت استفاده میکنند.
این اندیکاتور بسیار مفید است؛ زیرا میتوان آن را بین هر دو نقطه دلخواه قیمت (نظیر بیشترین و کمترین قیمت) ترسیم کرد و سپس این اندیکاتور تکنیکال، این سطوح را در بین دو نقطه مورد نظر ایجاد خواهد کرد.
اگر قیمت ۱۰ دلار افزایش و سپس ۲.۳۶ دلار کاهش یابد، ۲۳.۶ درصد اصلاح شده است که رقم سطح فیبوناچی اصلاحی نیز هست. اعداد فیبوناچی در همه جای زندگی وجود دارد، در نتیجه بسیاری از معاملهگران معتقدند که این اعداد در بازارهای مالی نیز کاربرد دارند.
چگونه فیبوناچی اصلاحی را محاسبه کنیم؟
لازم نیست که این درصدها را در هر ابزار سطوح فیوناچی به صورت دستی محاسبه کنید، زیرا این درصدها یکسان هستند. اما برای درک این درصدها لازم است که با اعداد فیبوناچی آشنا شوید.
اعداد فیبوناچی به این صورت ایجاد میشوند که با ۰ و ۱ شروع میکنیم و در یک توالی عدد بعدی جمع دو عدد قبلی خود است. به این ترتیب با ۰ و ۱ که شروع میکنیم، عدد بعدی ۱ میشود که جمع ۰ و ۱ است. عدد بعد از آن ۲ میشود که جمع ۱ و ۱ است و این توالی به همین ترتیب ادامه پیدا میکند:
نحوه محاسبه اعداد فیبوناچی: ۰+۱=۱، ۱+۱=۲، ۲+۱=۳، ۳+۲=۵، ۵+۳=۸، ۸+۵=۱۳، ۱۳+۸= ۲۱، ۲۱+۱۳ = ۳۴ و…
سطوح مورد استفاده در ابزار فیبوناچی اصلاحی همگی از این اعداد نشات میگیرند. به جز چند عدد ابتدایی این توالی، در مورد اعداد بعدی همواره این ارتباط وجود دارد که اگر عدد قبلی را بر عدد بعدی تقسیم کنیم، چیزی در حدود ۰.۶۱۸ به دست خواهد آمد و اگر هر عدد را بر عدد بعد از عدد بعدی خود تقسیم کنیم، چیزی در حدود ۰.۳۸۲ بدست خواهد آمد. همه نسبتها (به جز ۵۰٪) در ابزار فیبوناچی اصلاحی بر اساس محاسباتی بر مبنای این روش به دست آمدهاند.
سطوح فیبوناچی اصلاحی کاملا از این رشته اعداد به دست میآید. به غیر از چند عدد اول، با ادامه یافتن این توالی، اگر یک عدد را بر عدد بعدی تقسیم کنید، پاسخ ۰.۶۱۸ یا ۶۱.۸ درصد است. اگر عددی را بر عدد دوم بعد از خود تقسیم کنید جواب برابر با ۰.۳۸۲ یا ۳۸.۲ درصد است. تمام این نسبتها به جز ۵۰ درصد، بر اساس محاسبات ریاضیاتی موجود در این رشته اعداد است.
نکته جالب این است که نسبت طلایی ۰.۶۱۸ یا ۱.۶۱۸ در تابلوی گلهای آفتابگردان اثر ونگوگ، شکل گیری کهکشان، صدفها، آثار باستانی و معماری نیز وجود دارد.
نکات مهم درباره اندیکاتور فیبوناچی اصلاحی
- این اندیکاتور، هر دو نقطهای که مورد نظر معاملهگر باشد و معمولا بیشترین و کمترین قیمت است را به یکدیگر متصل میکند.
- پس از ترسیم فیبوناچی اصلاحی در نمودار، سطوح ثابت میشوند و تغییر نخواهند کرد. درصدهای ارائه شده، مناطقی هستند که ممکن است قیمت ثابت بماند یا اصلاح شود.
- صرفا نباید به این سطوح متکی بود. برای مثال، این خطرناک است که فرض کنیم قیمت پس از رسیدن به سطح فیبوناچی مشخص، اصلاح خواهد شد. ممکن است اینطور باشد، اما لزوما بدین صورت نیست.
- بیشترین استفاده از سطوح فیبوناچی اصلاحی برای ارائه مناطق علاقه بالقوه است. اگر معاملهگری در صدد خرید باشد، قبل از آن به ثابت ماندن قیمت در سطح فیبوناچی و سپس اصلاح آن دقت میکند.
- بیشترین درصدهای مورد استفاده شامل ۲۳.۶، ۳۸.۲، ۵۰، ۶۱.۸ و ۷۸.۶ درصد هستند؛ این اعداد نشان میدهند که قیمت قبلی تا چه مقدار اصلاح شده است.
توالی فیبوناچی و نسبت طلایی
نسبت طلایی (۰.۶۱۸ درصد یا ۱.۶۱۸ درصد) یک نسبت ریاضی است که از اعداد فیبوناچی نشات میگیرد. حال این سوال پیش میآید که چرا این نسبت تا این حد اهمیت دارد؟
نسبت طلایی به طور حیرت انگیزی در بسیاری از پدیدههای طبیعت وجود دارد؛ اتمها، ستارهها، کهکشانها و حتی زنبورهای عسل همگی مثالهایی از این نسبت هستند.
طراحان و مهندسان از این نسبتها برای ایجاد ترکیبهایی مطلوب استفاده کردهاند. کارهای زیادی با استفاده از این نسبت طلایی انجام شده است که از جمله آنها میتوان به اهرام مصر و مونا لیزای مشهور داوینچی اشاره کرد. به نظر میرسد که این نسبت در بازارهای مالی هم اهمیت بسیاری داشته باشد.
فرمولهای سطوح فیبوناچی اصلاحی
خود فیبوناچی اصلاحی دارای فرمول خاصی نیست. هنگامی که این فیبوناچی بر روی نمودار اعمال میشود، کاربر دو نقطه را انتخاب میکند و سپس خطوطی با درصدهای تغییر قیمت رسم میشوند.
اگر قیمت از ۱۰ به ۱۵ دلار برسد و این دو سطح قیمت، نقاط مورد نظر برای ترسیم فیبوناچی اصلاحی باشند، در نتیجه سطح ۲۳.۶ درصد برابر با ۱۳.۸۲ دلار خواهد بود.
($15 – ($5 x 0.236)) = $13.82. سطح ۵۰ درصد نیز برابر با ۱۲.۵۰ دلار خواهد بود. $12.50 ($15 – ($5 x 0.5)) = $12.50.
سطوح فیبوناچی اصلاحی چه نکتهای را بیان میکنند؟
از سطوح فیبوناچی اصلاحی میتوان برای سفارشهای ورود، تعیین سطوح حد ضرر یا تعیین هدفهای قیمتی استفاده کرد. برای مثال، یک تریدر ممکن است متوجه شود که بورس در روند صعودی قرار دارد. پس از افزایش قیمت با سطح ۶۱.۸ درصد اصلاح میشود و سپس دوباره شروع به افزایش میکند. از آنجایی که این جهش در سطح فیبوناچی رخ داده است، معاملهگر تصمیم میگیرد که خرید انجام دهد. در نتیجه میتواند حد ضرر خود را در سطح ۷۸.۶ یا ۱۰۰ درصد قرار دهد.
سطوح فیبوناچی در سایر تحلیلهای تکنیکال نیز استفاده میشود. برای مثال، این سطوح در انواع الگوهای هارمونیک مثل گارتلی (Gartley) و نظریه امواج الیوت نیز رایج هستند. پس از افزایش یا کاهش چشمگیر قیمت و اصلاح آن، این تحلیلها متوجه میشوند که اصلاحیهها به برگشت به سمت سطح فیبوناچی مشخصی تمایل خواهند داشت.
سطوح فیبوناچی اصلاحی ، قیمتهای ثابتی هستند و برخلاف میانگینهای متحرک تغییر نمیکنند. ماهیت ثابت سطوح قیمت، شناسایی و تعیین سریع و آسان را امکان پذیر میسازد. این موضوع به معاملهگران و سرمایه گذاران امکان میدهد تا در خصوص رسیدن قیمت به سطحی مشخص، عاقلانه عمل کنند.
تفاوت بین سطح فیبوناچی اصلاحی و فیبوناچی انبساطی (Expansion)
اگرچه سطح فیبوناچی اصلاحی ، درصدها را بر روی کاهش قیمت اعمال میکند، اما فیبوناچی انبساطی، درصدها را بر روی برگشت روند به کار میگیرد.
برای مثال، قیمت یک سهم از ۵ به ۱۰ دلار افزایش مییابد و سپس به ۷.۵۰ دلار میرسد. تغییر قیمت از ۱۰ به ۷.۵۰ دلار یک اصلاح است. اگر قیمت مجدد افزایش یابد و به ۱۶ دلار برسد، انبساط رخ داده است.
چگونه از فیبوناچی اصلاحی استفاده کنیم؟
از ابزار فیبوناچی اصلاحی برای ترسیم سطوح بین یک دامنه قیمت استفاده میشود. در این حالت، دو نقطه قیمتی پایین و بالا در نظر گرفته میشود و فیبوناچی اصلاحی بین این دو نقطه ترسیم میشوند. از این ابزار میتوان برای ترسیم سطوح مهم خارج از این دامنه قیمت نیز استفاده کرد.
فیبوناچی اصلاحی در تحلیل تکنیکال برای تمام الگوها و امواج الیوت کاربرد دارد. مثلا شما میتوانید در الگوی سر و شانه، پس از باز کردن پوزیشن، میتوانید نقطه خروج خود را با استفاده از فیبوناچی اصلاحی به راحتی پیدا کنید.
معمولا این سطوح با توجه به روند صعودی یا نزولی ترسیم میشوند. مثلا در یک روند صعودی، نقطه قیمت پایین برابر ۱ یا ۱۰۰ درصد در نظر گرفته میشود و نقطه قیمتی بالا برابر ۰ درصد در نظر گرفته خواهد شد. تریدرها با استفاده از این ترسیمات میتوانند به شناسایی سطوح مقاومت، حمایت و غیره بپردازند.
در روند نزولی پایینترین نقطه قیمتی ۰ درصد و بالاترین نقطه قیمتی ۱۰۰ درصد خواهد بود. در این حالت، روند قیمت نزولی است و فیبوناچی اصلاحی از بازگشت و اصلاح حکایت دارند.
فیبوناچی اصلاحی چه اطلاعاتی به تریدرها میدهد؟
تریدرها میتوانند با استفاده از فیبوناچی اصلاحی در مورد نقاط ورود، خروج، حد ضرر و غیره کسب کنند. نحوه استفاده از این سطوح بستگی به استراتژی و سبک ترید دارد.
بعضی از استراتژیها شامل سود بردن از دامنه بین دو سطح خاص فیبوناچی هستند. به عنوان مثال، خرید در سطح ۳۸.۲ درصد و فروش در سطح ۲۳.۶ درصد در یک روند صعودی میتواند استراتژی جالبی باشد.
فیبوناچی اصلاحی را اغلب با تئوری امواج الیوت ترکیب میکنند که این میتواند در پیدا کردن ارتباط بین ساختارهای موج و نواحی احتمالی مقاومت و حمایت بسیار مفید باشد.
این ابزار نیز مانند دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال باید در ترکیب با دیگر ابزارها مورد استفاده قرار گیرد و نباید تنها بر این ابزار اتکا کرد. این ابزارهای تحلیل تکنیکال را باید در ترکیب با هم و در کنار توجه به محیط بازار و عوامل بنیادین برای تحلیل مورد استفاده قرار داد.
محدودیتهای استفاده از سطوح فیبوناچی اصلاحی
اگرچه سطوح اصلاحی، قیمت احتمالی سطوح حمایتی و مقاومتی را بیان میکنند، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که قیمتها به مقدار پیش بینی شده برسد یا در همان حالت بماند. به همین دلیل است که اغلب از سایر سیگنالهای تایید نیز استفاده میشود.
بحث دیگری که در خصوص سطوح فیبوناچی اصلاحی وجود دارد، این است که تعداد آنها بسیار زیاد است و روند قیمت میتواند نزدیک هر کدام از آنها برگردد. مشکل این است که معاملهگران حرفهای درگیر این موضوع هستند که کدام سطح اصلاحی در اصلاح مورد تحلیل آنها مفید خواهد بود.
کلام آخر
اعداد فیبوناچی را میتوان در همه جای طبیعت مشاهده کرد و به همین دلیل است که بسیاری از تریدرها بر این باورند که از این اعداد میتوان در حیطه امور مالی نیز استفاده کرد.
ارتباط بین قیمت، الگوهای نمودار و اندیکاتورها بر اساس قوانین علمی یا فیزیکی نیست؛ اما بسیاری از تریدرها و تریدرها در بازار به این اندیکاتورها توجه میکنند و همین امر ممکن است باعث پیشبینی نقاط مختلف شود. نظر شما چیست؟ ابزارهای تحلیل تکنیکال تا چه حد در جهان بیت کوین و ارزهای دیجیتال جواب میدهند؟ منتظر نظرات شما هستیم.