فارکس افغانستان

تفاوت معامله گر خوب و بد چیست؟

اما به یاد داشته باشیم همان­طور که باید در هر کاری تعادل را رعایت کنیم در ریسک کردن نیز باید متعادل عمل کنیم.

تفاوت فیوچرز با مارجین چیست و کدام یک بهتر است؟

در این مقاله می‌خواهیم دو رویکرد مختلف معامله کردن در صرافی بایننس (Binance) را بررسی کنیم. این دو رویکرد شامل معاملات فیوچرز (Futures) یا قراردادهای آتی و معاملات مارجین (Margin) است. فیوچرز و مارجین در کنار تفاوت‌هایی که دارند از چند جنبه نیز مشابه هم هستند. در مقاله صرافی معتبر رمزینکس ابتدا هر کدام را به اختصار توضیح داده و سپس به تفاوت فیوچرز با مارجین پرداخته شده است.

معاملات فیوچرز بایننس

قبل از پرداختن به تفاوت فیوچرز با مارجین بهتر است مختصری در مورد هر یک توضیح دهیم. فیوچرز بایننس محصولات مشتقه‌ای است که به معامله‌گر در مورد قیمت آینده دارایی‌های باراز رمز ارزها گمانه زنی کنند. این قرارداد شامل قراردادهای سنتی و دائمی است که هر دو ماهیت قراردادی را که برای معامله کردن انتخاب کرده‌اید تعیین می‌کنند. برای اطلاعات بیشتر به مقاله «بایننس فیوچرز چیست؟ معاملات آتی در بایننس چگونه است؟» مراجعه کنید.

معاملات مارجین بایننس

معاملات مارجین بایننس روشی برای معامله دارایی‌های رمزنگاری شده با پول قرض گرفته شده از شخص ثالث است. معامله‌گران با این امکان بهره‌مند شدن از سرمایه بیشتر از موجودی اصلی خود می‌توانند به عنوان اهرمی برای کسب سودهای بیشتر استفاده کنند.

معاملات مارجین در سیستم‌های معاملاتی سنتی بسیار محبوب است زیرا به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا زا اهرم‌های (لوریج) بیشتری استفاده کنند. این کار احتمال کسب سودهای بسیار بیشتر از بازارها را برای معامله‌گران افزایش تفاوت معامله گر خوب و بد چیست؟ می‌دهد.

با این وجود، در حالی که وجوه معامله شده در بازارهای سنتی از طریق کارگزاران سرمایه‌گذاری تأمین می‌شود، وجوه مورد معامله در معاملات مارجین بایننس بیشتر از سوی معامله‌گران دیگر تامین می‌شود. شاید با خودتان فکر کنید که «چرا باید معامله‌گران دیگر سرمایه خود را در اختیار معامله‌گران دیگر قرار دهند؟»

خوب، سیستم عملیات نسبتاً ساده است: آن دسته از معامله‌گرانی که معامله‌گران مارجین را از نظر مالی تأمین می‌کنند می‌دانند که می‌توانند با این کار مقداری سود دریافت کنند، از این رو این کار به نفع هر دو طرف است.

مزایای معاملات مارجین

  • استفاده از اهرم: معامله‌گران بایننس می‌توانند پوزیشن‌های معاملاتی بزرگتری نسبت به سرمایه اصلی خودشان باز کرده و میزان سودشان را افزایش دهند.
  • دستیابی سریعتر به اهداف سودآوری: معاملات مارجین به اهداف مالی در معاملات دست یابید که در حالت عادی برایتان غیرقابل باور بود. این در حالی است که رسیدن به چنین اهدافی با داشتن سرمایه ناچیز غیرممکن است.

معایب معاملات مارجین

اهرم: اگرچه اهرم می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تا خیلی سریع‌تر به اهداف معاملاتی‌شان نزدیک شوند، اما این ابزرا در عین حال می‌تواند یک شمشیر دو لبه باشد که معامله‌گران را تا آنجا که ممکن است از اهدافشان دور کند.

معامله‌گران لزوماً لزوماً نمی‌دانند از چه مقدار اهرم استفاده کنند و غالباً از این فرصت درخشان سوء استفاده می‌کنند. در نتیجه آنها به شدت متضرر شده و مجبور به پرداخت کارمزد‌ها و هزینه‌های اضافی می‌شوند. بد نیست به یاد داشته باشید که هرچه میزان اهرمی که در معاملات استفاده می‌کنید بالاتر باشد (در صورت نامساعد بودن شرایط بازار) احتمال لیکوید شدن حساب‌تان بیشتر خواهد بود.

تفاوت فیوچرز با مارجین چیست و کدام یک بهتر است؟

تفاوت فیوچرز و مارجین

تفاوت فیوچرز و مارجین در چند مورد خلاصه می شود. در معاملات فیوچرز امکان استفاده از اهرم‌های بالا وجود دارد در حالی که در قراردادهای مارجین بایننس میزان اهرم در دسترس محدودتر است.

معاملات مارجین بایننس روشی برای معامله کردن دارایی‌های رمزنگاری شده از طریق قرض گرفتن سرمایه است که به معامله‌گر این امکان را می‌دهد با دسترسی به سرمایه بیشتر به عنوان اهرم پوزیشن‌های معاملاتی بزرگتری داشته باشند. اساساً، در معاملات مارجین نتایج معاملات چند برابر می‌شود تا بدین ترتیب معامله‌گران بتوانند سود بیشتری را در معاملات موفق کسب کنند.

قرارداد فیوچرز توافقنامه‌ای برای خرید یا فروش یک دارایی با قیمت از پیش تعیین شده در آینده است. معامله‌گران در معاملات فیوچرز می‌توانند با گرفتن پوزیشن‌های لانگ (خرید) یا شورت (فروش) از حرکت‌های سود کسب کنند. قراردادهای فیوچرز بایننس با توجه به تاریخ‌های مختلف تحویل به قراردادهای فیوچرز سه ماهه و دائمی تقسیم می‌شوند.

معامله‌گران می‌توانند در معاملات مارجین و فیوچرز با استفاده از اهرم (لوریج) سود معاملات را چند برابر کنند. اما تفاوت میان این دو قرارداد چیست؟ در ادامه به این موضوع می‌پردازیم.

بازارها و دارایی‌های معاملاتی

معامله‌گران مارجین سفارشات خرید یا فروش رمز ارزها را در بازار اسپات (Spot Market) ثبت می‌کنند. این بدان معنی است که سفارشات مارجین با سفارشات ثبت شده در بازار اثبات مرتبط می‌شوند. همه سفارشات مربوط به مارجین در واقع سفارشات اسپات هستند. معامله‌گران در هنگام معامله کردن محصولات فیوچرز سفارشات خرید یا فروش قرارداد را در بازار مشتقات انجام می‌دهند. به طور خلاصه، معاملات مارجین و فیوچرز در دو بازار مختلف انجام می‌شوند.

اهرم (Leverage)

اهرم یا لورج از موارد مهم در تفاوت فیوچرز و مارجین است. معامله‌گران مارجین برای معامله کردن دارایی‌های موجود در پلتفرم بایننس می‌توانند از اهرم‌های ۳ تا ۱۰ برابر استفاده کنند. ضریب اهرم بر اساس این فاکتور تعیین می‌شود که از حالت مارجین کراس (Cross) استفاده کنید یا مارجین ایزوله (Isolated). در مقابل، در قراردادهای فیوچرز امکان استفاده از اهرم‌های بالاتر تا ۱۲۵ برابر وجود دارد.

تخصیص وجه تضمین (Collateral)

در معاملات فیوچرز و مارجین بایننس معامله‌گران می‌توانند اهرم را از کراس به ایزوله و بالعکس تبدیل کنند. بنابراین آنها می‌توانند سرمایه خود را به یک پوزیشن کراس پوزیشن‌های ایزوله اختصاص دهند تا بدین ترتیب وجه تضمین خود را به طور منطقی بین این دو نوع اهرم تقسیم کرده و ریسک معاملاتی خود را کنترل کنند.

کارمزد معاملات

معاملات مارجین به کاربران این امکان را می‌دهد که از پلتفرم معاملاتی وام بگیرند و نرخ بهره وام را برای ساعت بعد محاسبه می‌کند. کاربران در آینده این وام را پس می‌دهند. معامله‌گران باید برای عدم لیکوید شدن از داشتن دارایی کافی در حسابشان اطمینان حاصل کنند.

در مقابل، در قراردادهای فیوچرز‌ از مارجین نگهداری (Maintenance Margin) به عنوان وجه تضمین استفاده می‌شود که بدان معناست که بازپرداختی در کار نیست اما کاربران باید از داشتن وجه تضمین کافی اطمینان حاصل کنند.

در هر دو نوع معاملات مارجین و فیوچرز کاربران باید مبلغی را به عنوان کارمزد معاملات پرداخت کنند؛ و هزینه معاملات مارجین مشابه کارمزد معاملات اسپات است.

به دلیل تفاوت قیمت دارایی‌ها در قراردادهای فیوچرز دائمی و فیوچرز سه ماهه، از فاندینگ ریت (Funding Rate) برای تعدیل قیمت‌ها بین بازار معاملات فیوچرز دائمی و دارایی مورد معامله استفاده می‌شود. لطفاً توجه داشته باشید که فقط در قراردادهای فیوچرز دائمی از معامله‌گران فاندینگ ریت گرفته می‌شود.

فیوچرز یا مارجین؛ کدام یک بهتر است؟

معاملات مارجین بایننس برای معامله‌گرانی که سرمایه کافی برای شروع معامله ندارند بسیار مناسب است. از طرف دیگر، به نظر می‌رسد فیوچرز بایننس گزینه مناسب‌تری برای معامله‌گرانی است که موجودی حساب قابل قبولی دارند.

در جریان پی بردن به اینکه کدام رویکرد معاملاتی برایتان مناسب‌تر است باید به این درک برسید که انتخاب بازارتان باید بر اساس اندازه سهام، تجربه‌تان از سایر پلتفرم‌های معاملات سنتی و نوع معامله‌گر که می‌خواهید به آن تبدیل شوید باشد.

روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری

همانطور که می بینید امروزه وارد شدن به بازار بورس و سرمایه گذاری به یکی از روش های پرطرفدار برای کسب سود تبدیل شده است. برای ورود به بازار سرمایه گذاری نیز شما باید با اصول و همچنین تکنیک های سرمایه گذاری آشنا باشید تا بتوانید سود را به حداکثر و ضرر را به حداقل برسانید. یکی از مهم ترین و اساسی ترین نکاتی که هر سرمایه گذار و یا سهام دار باید به آن توجه کند آشنایی نسبتا خوب با روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری است. در این مفهوم شما می آموزید که چطور رفتار سایر سرمایه گذاران را تحلیل کنید و متناسب با آن واکنش نشان دهید. همچنین یاد خواهید گرفت که بهترین واکنش فردی برای شما در هر لحظه از بازار چه چیزی می باشد. یادگیری روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری به قدری اهمیت دارد که می تواند تا درصد بالایی ضامن موفقیت و یا شکست شما در بازار سرمایه گذاری باشد.

روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری به چه معنا است؟

همان طور که بازار های مالی از جمله بازار بورس تهران می توانند باعث چند برابر کردن سرمایه و افزایش سود شوند، به همان میزان هم می توانند باعث از بین رفتن سرمایه و ضرر در مدت زمان کوتاهی شوند. به همین دلیل روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری و شناخت رفتار سرمایه گذاران از عوامل اصلی موفقیت در این بازار به حساب می آید. اینکه شما بتوانید در‌ کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال تشخیص بدهید که چه زمانی برای ورود به بازار سرمایه گذاری مناسب است و بهترین سهم چیست و تشخیص اینکه چه زمانی پول ها از بازار های دیگر وارد بازار بورس می شوند، همه به شناخت شما از روانشناسی بازار بستگی دارد.

۴ عامل تاثیر گذار بر روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری

شاخص بورس

به طور کلی شاخص بورس نشان دهنده وضعیت کلی بازار در یک دوره زمانی مشخص می باشد. در مقاطع زمانی که شاخص بورس به شدت منفی و به اصطلاح ریزشی است به چند دلیل باید تا حد امکان از معامله خودداری کنید:

زمانی که شاخص به شدت ریزشی و منفی است این هشدار را به ذهن سرمایه گذاران صادر می کند که سرمایه شما در حال از بین رفتن است و بیشتر از این هم جای افت قیمت ها وجود دارد پس معامله گران، مخصوصا افراد کم تجربه از یک جایی به بعد دست به معاملات هیجانی و فروختن سهام خود با ضرر های زیاد می زنند که این خود به بیشتر منفی شدن کلیت بازار منجر می شود. پس عقل سلیم حکم می کند که در چنین بازاری اقدام به معامله و خرید سهام نکنیم. اما در زمانی که شاخص کل مثبت و رو به بالا است درست بر عکس مطالب بالا اتفاق می افتد یعنی اکثر سهام داران بازار نه تنها سهام قبلی خود را نگه می دارند بلکه نقدینگی جدید جهت خرید نیز اضافه می کنند که این خود سبب مثبت شدن و افزایش قیمت ها در آن مدت زمان می شود.

خوش بینی یا بدبینی افراطی نسبت به بازار

عامل دیگری که بر روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری موثر است. خوش بینی و بد بینی بیش از اندازه نسبت به بازار بورس می باشد که می تواند بیشتر سهام داران را دچار اشتباه رفتاری و ذهنی کند.

تجربه نشان داده است زمانی که اکثریت افراد جامعه و فعالین بازار در مورد بازار بورس اظهار خوش بینی می کنند و از روند صعودی آن بسیار خوشحال هستند و طمع جای تجزیه و تحلیل را می گیرد، اکثریت معامله گران خرد بازار و برخی از افراد بی تجربه خارج از بازار که به خاطر همین اخبار می خواهند وارد بازار شوند ، شروع به خرید های هیجانی و بی دلیل در قیمت های بالا می کنند، که هیچ گونه توجیه تحلیلی برای خرید وجود ندارد. در این زمان سهام داران با تجربه به جای خرید، شروع به فروش و ذخیره سود ناشی از خرید های قبلی خود می کنند. این خوش بینی افراطی به وسیله برخی از همین حقوقی ها به معامله گران خرد و افراد جامعه تزریق می شود تا بتوانند سهام خود را در قیمت های بهتر بفروشند. این حالت معمولا در آخر یک روند پر قدرت صعودی شکل می گیرد، جایی که قیمت اکثریت سهام در حباب مثبت بالا قرار دارد و از لحاظ قیمتی دیگر در این قیمت ها ارزنده نمی باشند.

اما بر عکس وقتی که اکثریت سهام داران و افراد جامعه از روند بازار بورس اظهار نا امیدی و یاس می کنند و نسبت به روند آینده آن بد بین هستند، تفاوت معامله گر خوب و بد چیست؟ اکثریت معامله گران خرد و افراد بی تجربه شروع به فروش های هیجانی می کنند که هیچ گونه توجیه تحلیلی برای فروش وجود ندارد و در این زمان افراد با تجربه شروع به خرید های عمده به صورت نامحسوس می کنند. باز هم این بد بینی بیش از اندازه توسط همین حقوقی ها به بازار القا می گردد. این حالت در آخر یک روند پر قدرت نزولی و ریزشی اتفاق می افتد جایی که شاخص کل و اکثریت سهام بعد از یک ریزش قیمتی زیاد در حال متعادل شدن باشند و قیمت آن ها بسیار ارزنده است.

داشتن راهبرد مشخص

سومین عامل موثر بر روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری، داشتن راهبرد مشخص است. در گذشته افرادی که به جایگاه بالایی رسیده اند افرادی بوده اند که برای رسیدن به اهداف خود برنامه و راهبرد منظم داشته اند. ذهن و فکر انسان زمانی که دچار سردرگمی می شود بیشتر بر اساس هیجانات و احساسات رفتار می کند اما زمانی که از قبل برنامه ریزی مشخصی داشته باشد و مسیر راه برایش مشخص شده باشد، منطقی عمل کرده و نتیجه عملکرد آن همان چیزی خواهد شد که انسان انتظار دارد. بازارهای سرمایه گذاری نیز از این قائده مستثنی نیستند و اتفاقا اهمیت این موضوع در این بازارها خیلی بیشتر است. معامله گری که قبل از خرید یک سهم و درگیر کردن سرمایه خود آن را مورد تحلیل و بررسی همه جانبه قرار می دهد و مسیر را تا رسیدن به اهداف قیمتی، برای خود ترسیم می کند هیچ گاه اسیر هیجانات و استرس نمی شود (رعایت روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری و مدیریت سرمایه مناسب) و در هر شرایطی از بازار، برای خود استراتژی دارد که بر اساس آن عمل می کند.

ترس و طمع

چهارمین عامل موثر بر روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری ترس و طمع است. عاملی که ذهن و فکر انسان در بیشتر مواقع به طور نا خود آگاه مغلوب آن بوده است. شاید این دو کلمه خیلی به گوش شما خورده باشد اما مفهوم و نحوه مقابله با آن به صورت مبهم در ذهن شما باقی مانده است.

در بازار سرمایه گذاری ترس و طمع وقتی ایجاد می شود که شما سهمی را در یک قیمت مشخص خریده باشید و قیمت آن بعد خرید شما دچار افت قیمتی بیشتر شود. در این زمان مغز سهام دار به صورت ذاتی این فرمان را می دهد که سرمایه شما در حال نابودی است و همین امر باعث به وجود آمدن استرس برای شما می شود .بعضی از معامله گران بی تجربه هم با حساب کردن لحظه ای ضرر و زیان خود به این فکر منفی دامن می زنند.

معامله گر خوب و معامله گر بد چه ویژگی هایی دارند؟

تفاوت افراد در انجام معاملات به وجود تفاوت در روانشناسی معاملات در آن ها بستگی دارد؛ مثلاٌ دو فرد را در نظر بگیرید که بسیار به هم شبیه هستند (برای مثال دوقلو هستند ) ولی بین آن ها تفاوت های شناختی وجود دارد و شیوه تفکر آن ها متفاوت است؛ یکی از این دو، ممکن است بیش از اندازه حریص یا ترسو باشد این فرد مسلماٌ نمی تواند معاملات پرسودی را برای خودش رقم بزند و فرد دیگر تعهد محکم به پیروی از استراتژی خود داشته باشد و در نتیجه در معاملاتش موفق ترعمل خواهد کرد.

معامله گر خوب فردی است که به روش های آزموده شده و از قبل استفاده شده احترام بگذارد و به آن ها پایبند باشد و ضمناٌ به طور مرتب مطالعه کرده و با روشهای نوین وتازه آشنا شود.

معامله گر بد فردی احساساتی است که به احساساتش اجازه می دهد برایش تصمیم بگیرند و خودش با تکیه بر تجربیات نمی تواند تصمیما ت درست را در یابد؛ معمولاٌ اتخاذ روش احساساتی منجر به انجام ناپایدار و ناهمخوان معاملات شده و نهایتاٌ به شکست می انجامد.
آشنایی با روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری، بدون تردید مهم ترین و اصلی ترین عاملی است که فرد بدون آن اطلاعات نمی تواند معامله گر موفقی باشد.

چند نکته درباره روانشناسی بازار سرمایه

همانطور که گفته شد، افراد برای اینکه بتوانند به سود خوبی در بازار سرمایه گذاری دست پیدا کنند باید نسبت به رفتارهای سایر سرمایه گذاران توجه ویژه ای کرده و آن ها را تحلیل کنند. معمولا سرمایه گذاران موفق چند ویژگی اساسی دارند که شما در صورت آشنایی با روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری می توانید به راحتی آن ها را شناسایی کنید. در ادامه به چند مورد از آن ها اشاره می کنیم.

وضعیت عاطفی با ثبات

ثبات عاطفی به معنای کنترل خود تحت شرایط دشوار است. سرمایه گذاران موفق باید تحت شرایط فشار بتوانند آرامش خود را حفظ کنند. معامله ‌گرانی که توانایی کنترل احساسات خود را دارند، سطح نگرانی شان پایین تر است، آرام می ‌مانند، راحت هستند و به ندرت دچار شک و تردید می شوند. آن ها معمولا به افراد و شرایط اعتماد می‌ کنند، مسئولیت معاملات خود را به عهده می ‌گیرند و ضرر ها را به گردن گردانندگان بازار نمی ‌اندازند.

سرمایه گذاران موفق کسانی هستند که می ‌توانند از قوانین پیروی کنند. آن ها افرادی هستند که هنگام رانندگی سرعت مجاز را رعایت می ‌کنند، به بهترین ها فکر می کنند و به کار خود می بالند. همچنین دوست دارند کاری را از ابتدا تا پایان انجام دهند و از انجام و تکمیل آن ها لذت می‌ برند. شخصی که به سادگی با محرک ‌های بیرونی تحریک می ‌شود، از نظم کافی بهره ای نبرده و هرگز نمی‌ تواند معامله‌ گر موفقی شود.

معامله‌ گران موفق به طور معمول باهوش هستند. نیازی نیست که آی کیوی انیشتین را داشته باشند، اما از حد متوسط باهوش تر هستند. توانایی آن ها در حل مساله بالا است و با اعداد و ارقام خوب کار می‌ کنند. آن ها می ‌فهمند و می ‌دانند که معامله با احتمالات همراه است و هر معامله لزوما همان طور که پیش بینی می ‌شود پیش نخواهد رفت.

برای آشنایی با روانشناسی معاملات این کتاب ها را بخوانید

یکی از بهترین ابزارهایی که به شما در آشنایی با روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری کمک می کند کتاب های موجود در این زمینه هستند که در ادامه به چند مورد از آن ها اشاره می کنیم:

معامله گر منضبط

یکی از بهترین کتاب ها برای افزایش دانش درباره روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری است. این کتاب را مارک داگلاس تالیف کرده است و ترجمه آن در بازار موجود می باشد.

جادوگران بازار نوین

در این کتاب شما حاصل گفتگو با افراد برجسته در حوزه سرمایه گذاری را خواهید خواند. این کتاب بیان می کند که لازمه موفق شدن در بازار مهارت انضباط است. این مهارت به تنهایی بدست نمی آید و مستلزم شناخت روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری است. نویسنده این کتاب جک شوآگر است.

۲۳ اصل موفقیت وارن بافت

در این کتاب شما با اصول سرمایه گذاری وارن بافت سرمایه گذار نابغه و موفق آشنا خواهید شد و خواهید خواند که وارن بافت چطور از روانشناسی بازار برای کسب سود بیشتر استفاده کرده است.

چرا می برید؟‌چرا می بازید؟

در این کتاب فرد کلی نویسنده در ۸ فصل به تحلیل روانشناختی معاملات در بورس سهام می پردازد. او به مخاطبان خود پیشنهاد می کند که برخلاف جریان حاکم حرکت کند و موفق شود.

تحلیل تکنیکال، بنیادی یا ذهنی

مارک داگلاس در این کتاب روش هایی را برای غلبه بر بسیاری از چالش های معامله گری بیان می کند. راهکارهایی مانند غلبه بر تمایلات شخصی، ترس، حرص و طمع و شکست. ویژگی هایی که اغلب سبب می شود تا سرمایه گذاران با وجود اینکه بیشتر می دانند غیر منطقی و هیجانی عمل کنند. در این شرایط روانشناسی معاملات در بازار سرمایه گذاری می تواند به افراد کمک کند تا کم خطرترین معامله را تجربه کنند.

مدیریت ریسک چیست | قوانین مرتبط با ریسک در سرمایه گذاری

شاید همگی شنیده باشیم که می­گویند ۹۰ درصد افرادی که وارد بازارهای مالی می­ شوند شکست می­ خورند و تنها ده درصد برنده از میدان خارج می­ شوند. آیا به علت این موضوع فکر کرده­ اید؟ به‌طورقطع هنگامی‌که فردی به‌تازگی وارد دنیای معامله ­گری می­ شود و این اعداد و ارقام به گوشش می­ خورد با خود می ­گوید من می­ خواهم جزء آن ده درصد برنده باشم. پس چه می ­شود که بعد از مدتی معامله ­گری را رها می ­کند. تفاوت میان افراد برنده و بازنده در چیست؟ اینجاست که مفهوم مدیریت ریسک اهمیت پیدا کرده و نقش آن در معاملاتمان پررنگ می شود.

عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس

ما در دنیایی زندگی می­ کنیم که عدم قطعیت و نامعلومی بر آن حاکم است. از نتیجه هیچ کاری باخبر نیستیم و به‌هیچ‌وجه نمی­ دانیم که آینده چه چیزی برایمان به ارمغان می­ آورد. حال زندگی یک معامله­ گر را در نظر بگیرید. او نیز مانند بقیه درگیر عدم قطعیت است و نامعلومی. از صبح که بازار باز می­ شود تا زمانی که در بازار است و معامله باز دارد با شرایطی پرریسک مواجه است. پس بهترین کار برای او این است که ریسک را به‌خوبی شناخته و درک کند و به‌جای ترسیدن، آن را کنترل نماید.

نقش مدیریت ریسک در سرمایه گذاری ها

نقش مدیریت ریسک در سرمایه گذاری ها

بسیاری افراد به‌محض شنیدن کلمه ریسک به یاد خطر می­ افتند و آن را به‌نوعی معادل با خطر کردن می­ پندارند. آن‌ها دوست دارند تا جایی که امکان دارد از ریسک کردن پرهیز کنند. اما موضوع این است که این طرز فکر اشتباه بوده و ریسک کردن معادل با خطر کردن نیست. نمی ­توان مدیریت ریسک را نادیده گرفت یا آن را حذف کرد. ریسک در ذات هر فعالیت نهفته است و اساساً ماهیت زندگی بر مبنای ریسک است. بنابراین یکی از رمزهای موفقیت این است که بدانید چه ریسک­ هایی را در نظر بگیرید و مطمئن شوید که آن ریسک­ ها منطقی هستند. همواره به یاد داشته باشید که اگر ریسک نکنید، چیزی یاد نمی­ گیرید و نمی­ توانید هیچ کار با ارزشی انجام دهید. بنابراین، قانون زندگی ایجاب می­ کند که به مبحث ریسک به‌طورجدی پرداخته شود. ریسک­ ها را بخشی از زندگی خود کنید، طوری که خودخواسته اتفاق بیافتند و تحت کنترل شما باشند، نه اینکه به‌صورت تصادفی و خارج از کنترل رخ دهند.

اما موضوع این است که افراد یا خیلی زیاد ریسک می­ کنند یا اصلاً تمایلی به ریسک کردن ندارند. همان­طور که اجتناب از ریسک به هر قیمتی، یک اشتباه محسوب می­ شود و می­ تواند فرصت­ های خوب را از بین ببرد، در نظر گرفتن ریسک بسیار زیاد نیز می­ تواند به معنای ورشکستگی مالی یا نابودی باشد.

قوانینی برای مدیریت ریسک

برای آنکه یک معامله­ گر بتواند به‌جای اجتناب از ریسک، آن را بپذیرد باید قوانینی را برای خود وضع نماید. مدیریت ریسک و کنترل آن مسأله پیچیده­ ای نیست و با انجام کارهایی ساده می­ توان به‌خوبی بر آن تسلط یافت. تا جایی که با انجام ریسک­ های منطقی موفقیت در زندگی و سودآوری در معامله­ گری نصیبمان خواهد شد.

انعطاف ­پذیری در پذیرش ریسک

مدیریت ریسک چیست

در مبحث پذیرش ریسک در معامله­ گری انعطاف­ پذیری مهم‌ترین اصل است. ازآنجاکه ما از آینده خبر نداریم، باید آمادگی رخ دادن هر اتفاقی را داشته باشیم. بسیاری از اوقات آنچه منتظرش هستیم رخ نمی­ دهد، در این صورت اگر انعطاف نداشته باشیم خود را در موقعیت­ های بدون راه‌حل گرفتار کرده ­ایم. اگر از ابتدا فقط به یک نتیجه خاص فکر کنیم در صورت محقق نشدن آن نتیجه و نداشتن آمادگی لازم برای نشان دادن واکنشی مناسب، عواقب بدی گریبان گیرمان می­ شود. ولی اگر منعطف باشیم و به تغییر شرایط عکس­ العمل درستی نشان دهیم، به‌مراتب ضرر کمتری متوجه ما خواهد شد. بهتر است همواره گفته فیلسوف بزرگ را آویزه گوشمان کنیم که “تنها چیزی که همیشه ثابت و بدون تغییر می­ ماند، همانا خود تغییر است.” بازارها همواره در حال تغییر هستند بنابراین این بیانیه در دنیای معامله­ گری بیش از هر جای دیگری صادق است. ذکر این نکته ضروری است که انعطاف­ پذیر بودن بدین معنا نیست که با دیدن اولین ضرر استراتژی معاملاتی خود را تغییر دهیم، بلکه بدین معنی است که ارزیابی صحیحی از شرایط بازار و موقعیت­ های معاملاتی داشته باشیم و با استفاده از دانش و اطلاعاتی که در اختیار داریم بتوانیم هرلحظه تصمیم مناسبی اتخاذ نماییم و بدانیم که با تغییر بازارها گاهی لازم است در قوانین و استراتژی­ های خود تغییراتی ایجاد نماییم تا بتوانیم خود را با بازار سازگار کنیم.

طرح­ ریزی برنامه­ ای مناسب و داشتن برنامه ­ای جایگزین

به‌جرئت می ­توان گفت که ما نمی­ توانیم ریسک را به‌طور کامل حذف کنیم، اما یکی از روش­ های خوب برای کنترل ریسک داشتن برنامه ­ای مناسب است. برنامه­ ای که در آن از ابتدا کلیه احتمالات را در نظر بگیریم. معامله ­گری را در نظر بگیرید که سهامی را به امید دست­یابی به سود خریداری کرده و شاهد رشد سهام است و هرروز خبرهای مثبتی در مورد سهام مدنظرش می­ شنود. او سهام خود را نگه می­ دارد تا در موقعیت مناسب­ تری آن را بفروشد و سود بیشتری کسب کند. اما ناگهان سهام ریزش می­ کند و نه‌تنها سودهای کسب‌شده‌اش از بین می­ روند بلکه متضرر نیز می­ شود. اکنون او پر از حسرت و نگرانی است. آن‌قدر که حتی نمی­ داند کار درست چیست. آیا سهام را در ضرر بفروشد یا آن را به امید سود مجدد نگه دارد. اگر این معامله­ گر از ابتدا برنامه­ ای مناسب برای سهام خود داشت، اکنون مستأصل نمی ­شد. برنامه ای که در آن‌همه چیز ازجمله حجم معامله، نقطه ورود، نقطه خروج با سود و نقطه خروج با ضرر مشخص‌شده باشد. بنابراین لازم است که از ابتدا برنامه­ ای واضح و شفاف را برای خود ترسیم نماییم. پس‌ازآن، برنامه جایگزینی را نیز طرح کنیم که اگر برنامه اول مطابق میل­مان پیش نرفت، برنامه دوم را رو کنیم.

در نظر گرفتن بدترین نتایج

همان­طور که در کارهای پروژه­ ای، مدیر پروژه همه حالت­ های ممکن را پیش ­بینی می­ کند و حتی بدترین حالتی که ممکن است رخ دهد را در نظر می­ گیرد، یک معامله ­گر نیز باید پیش از ورود به معامله به بدترین حالت ممکن فکر کند. اگر قبل از انجام معامله بدانیم که احتمال متضرر شدن در معامله بالا است، در صورت رخ دادن چنین اتفاقی، ازلحاظ روحی آسیب نخواهیم دید و به‌طورقطع تحمل ضرر برایمان آسان­تر خواهد بود.

مشخص کردن آستانه تحمل

ازآنجاکه می­ دانیم ممکن است معامله در ضرر بسته شود، پس آستانه تحمل یا همان میزان ریسک خود را از ابتدا تعیین می­ کنیم. باید از همان ابتدا، یعنی پیش از ورود به معامله، مقدار ضرری که می­ توانیم متحمل شویم را مشخص نماییم. بدین ترتیب در صورت مواجه‌شدن با ضرر نه حساب مالی­مان نابود می­ شود و نه احساس­مان.

تمرکز کمتر بر نتایج

مدیریت ریسک چیست؟

یکی از مشکلاتی که بیشتر انسان­ ها با آن دست‌وپنجه نرم می­ کنند تمرکز بر نتایج است. اگر نتیجه کاری خوب از آب درآمد، آن کار خوب بوده و اگر نتیجه کاری بد پیش رفت آن کار از ابتدا بد بوده است. در معامله­ گری هم اوضاع بر همین منوال است. اگر معامله­ ای سودده شد، آن معامله، معامله خوبی بوده و اگر ضررده شد، معامله بدی بوده است. اما حقیقت این است که ماجرا فراتر از این حرف­ها است. نتیجه یک کار یا یک معامله به عوامل مختلفی بستگی دارد که شاید بسیاری از آن‌ها از کنترل ما خارج باشند. تنها کاری که ما می­ توانیم انجام دهیم این است که بر تصمیماتمان تمرکز کنیم نه بر نتایج حاصل از آن‌ها. به‌طور مثال، پیش از آنکه وارد معامله­ ای شویم آن معامله را به‌خوبی و با دقت زیاد تحلیل کنیم و همه جوانب امر را در نظر بگیریم. حد سود و حد ضرر را تعیین نماییم و پس از اطمینان از اینکه مطابق با استراتژی­مان عمل می کنیم وارد معامله شویم. حال بهترین کار این است که از ابتدا فرض کنیم قرار است معامله ضررده شود. درواقع به این فکر کنیم که می­ خواهیم مبلغی را هزینه کنیم تا ببینم نتیجه معامله سودآور خواهد بود یا نه. پس از بسته شدن معامله نتیجه هر چه شود ما ازلحاظ روحی مصون خواهیم بود. اگر سودآور شود بیش‌ازحد خوشحال نمی­ شویم و احساس نمی­ کنیم که حق با ما بوده و اگر ضررده شود نیز نابود نخواهیم شد.

بنابراین بهترین کاری که به‌عنوان یک معامله ­گر می­ توانیم انجام دهیم این است که به‌جای آنکه بر نتایج معامله متمرکز شویم، بر تصمیمات تمرکز کنیم. چراکه تصمیمات تحت کنترل ما هستند اما نتایج نه. پس منطقی نیست که بر مواردی تمرکز داشته باشیم که بر آن اختیار نداریم.

غلبه بر ترس

مدیریت ریسک

هرکسی به دلیلی از ناشناخته­ ها و عدم قطعیت می­ ترسد اما شاید وقت آن رسیده که با ترس ­های غیرضروری و غیرمنطقی خود خداحافظی کنیم. ترس موجب می­ شود که بیش‌ازحد به احساسات توجه نماییم و توانایی تفکرمان کاهش می ­یابد، بنابراین فرآیند تصمیم­ گیری ما را تحت تأثیر خود قرار می ­دهد. عاقلانه نیست که به ترس­ هایمان اجازه دهیم بر زندگی­مان حاکم شوند. هر چه ترس کمتر شود به ریسک کردن اشتیاق بیشتری پیدا می­ کنیم. گاهی ترس موجب می­ شود که بی­ دلیل و بدون منطق از جمع پیروی کنیم. معامله­ گرانی که با ترس غیرمنطقی دست‌وپنجه نرم می­ کنند ممکن است در ابتدا به دلیل ترس از ضرر وارد معامله نشوند، اما وقتی می بینند که دوستانشان سودهای بسیار خوبی به دست آورده ­اند احساس می­ کنند درآمد ساده ­ای را ازدست‌داده‌اند. بنابراین وارد معامله می­ شوند، غافل از اینکه در انتهای بازار صعودی قرار دارند. بهترین کار برای غلبه بر ترس این است که با خود فکر کنید اگر قرار است این کار را انجام بدهم، باید دل به دریا بزنم و هر چه زودتر وارد عمل شوم.

تعادل در ریسک

افراد ریسک­ پذیر

به‌طورقطع وقتی صحبت از مدیریت، کنترل و ایجاد تعادل در ریسک پیش می­ آید، همان­قدر که پذیرش ریسک برای افراد ریسک ­گریز و رفتن در دل ماجرا اهمیت پیدا می­کند، افراد ریسک­ پذیر نیز باید توانایی لحظه­ ای صبر و تفکر در مورد عواقب در نظر گرفتن ریسک بیش ­از حد را بیاموزند. برخی معامله ­گران به‌جای آنکه از ریسک به‌عنوان ابزاری در جهت بهبود معاملات و کسب سودهای منطقی استفاده کنند به‌نوعی به دنبال هیجان و شرط ­بندی در معاملات هستند. آن‌ها پس از مدتی به مقدار ریسک فعلی عادت می­ کنند و مانند افراد معتادی که پس از مدتی به دوز بالاتری از مواد مخدر نیاز پیدا می­کنند، مجبور می­ شوند با ریسک­ های بالاتری وارد معاملات شوند. بنابراین این نکته را به خاطر بسپاریم که نادیده گرفتن خطر و عمل کردن به‌گونه‌ای که گویی چیزی به ما آسیب نمی­ رساند نیز به‌اندازه اجتناب از ریسک، غیرمنطقی است.

صحبت پایانی

درنهایت باید گفت اگر می­ خواهیم جزء ده درصد افراد برنده باشیم باید دیدگاه مثبتی راجع به ریسک داشته باشیم. از ریسک کردن نترسیم. ریسک را دوست خود بدانیم. اجازه ندهیم که ریسک بر ما مسلط شود بلکه آن را تحت کنترل خود درآوریم و بر آن تسلط یابیم. بپذیریم که ریسک در سرشت معامله­ گری وجود دارد و مهم­تر از آن، در ذات زندگی نهفته است. بدانیم که معامله­ گری نیز فرقی با بقیه مشاغل نمی­ کند و باید با ریسک مختص به آن مواجه شویم و با رعایت چند نکته ساده و نهادینه کردن آن‌ها در وجودمان ریسک را چنان مدیریت کنیم که ما را به سمت سودآوری و زندگی موفق هدایت کند.

اما به یاد داشته باشیم همان­طور که باید در هر کاری تعادل را رعایت کنیم در ریسک کردن نیز باید متعادل عمل کنیم.

نویسنده: زینب آذریان

چطور با تخفیف کارمزد در صرافی های ارز دیجیتال ثبت نام کنیم؟

نام صرافی تخفیف کارمزد IP خارج از ایران لینک ثبت نام
کوکوین دارد نیاز دارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
کوینکس
دارد نیاز دارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
بیت پین
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
کیوسک دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
بیت ۲۴
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
آبان تتر
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد

توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت می‌کنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.

برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.

روانشناسی معامله ‌گری در بورس

روانشناسی معامله گری در بورس

به عقیده‌ی تمامی بزرگان عرصه ترید و معامله‌گری، داشتن یک ذهن قوی برای این کار از داشتن تمامی دانش‌های تحلیلی اهمیت بیشتری دارد. چه بسا هستند بسیاری از افراد مختلف که با کوله باری از آموخته‌های گوناگون و تکنیک‌های مختلف به این وادی گام نهاده اما به علت عدم تسط بر روان خود و آشنا نبودن با روانشناسی معامله‌گری خیلی زود مجبور به قبول شکست شده و این کار را رها کرده‌اند. در این مقاله به روانشناسی معامله ‌گری در بورس خواهیم پرداخت و به نکاتی اشاره خواهیم کرد که میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.

روانشناسی معامله‌گری یک مهارت روانی اکتسابی

برای رسیدن به موفقیت در بازارهای مالی سه موضوع اکتسابی وجود دارد که باید انها را آموزش دید و فرا گرفت:

  • مدیریت ریسک و سرمایه
  • استراتژی معاملاتی
  • روانشناسی معامله یا معامله گری

تکنیک‌ها و دانش روانشناسی معامله‌گری و به عبارتی داشتن یک ذهن قوی و حرفه ای، تفاوت یک تحلیلگر و یک معامله‌گر را مشخص میکند.

یک تحلیلگر با روش‌های تحلیلی سعی می کند که روند آتی یک سهم را پیش بینی کند و خوب اگر تحلیلش با خطا مواجه شود هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد، اما یک معامله‌گر می‌تواند با یک تصمیم اشتباه (که میتواند نه از روی تحلیل بلکه از روی هیجانات و احساسات باشد) ضررهای سنگینی را به بار آورد. اینجاست که روانشناسی معامله‌گری مطرح می‌شود و در واقع تفاوت معامله گری و تحلیلگری در همین روانشناسی معامله و مسائل روانی است.

در واقع ما برای تحلیل گری نیازی به دانش روانشناسی معامله‌گری نداریم اما برای معامله‌گری این روان، اعصاب و احساسات معامله گر هست که می تواند در معاملات او اختلال ایجاد کند و مانع اجرای درست آموخته‌های او شود.

در ادامه شما را با مهم‌ترین احساسات انسانی آشنا خواهیم کرد که در معاملات ما اختلال ایجاد کرده و باعث ضرر و زیان ما می‌شوند. در هر بخش راهکاری برای مدیریت و حذف این احساسات از معاملات ارائه شده است.

احساس زیان گریزی در روانشناسی معامله

زیان گریزی در روانشناسی معامله در بورس

زیان گریزی در روانشناسی معامله ‌گری در بورس چیست؟ یکی از موارد مهم در روانشناسی معامله‌گری در بورس و دیگر بازارهای مالی‌ احساسی به نام زیان گریزی است. احتمالاً شما با مفهوم حد ضرر آشنا هستید و می‌دانید که حد ضرر در یک استراتژی معاملاتی یکی از ارکان اساسی محسوب می‌شود. همگی میدانیم به محض اینکه قیمت سهم به حد ضرر رسید باید سهم را فروخت، در حالی که معمولا حس زیان گریزی این اجازه را به تریدر یا معامله‌گر نخواهد داد.

او سهم خود را به امید اینکه شاید قیمت برگردد (بر خلاف این که حد ضرر را از ابتدا مشخص کرده بود) نمی‌فروشد و بعد از این داستان احتمالاً قیمت‌های بسیار پایین‌تر خواهد رفت و همین تعلل برای فروش و دادن اجازه‌ی رشد به ضرر باعث خواهد شد که بسیاری از معامله‌گران در بازارهای مالی دچار ضررهای سنگینی ‌شوند که تماماً برمی‌گردد به احساس زیان گریزی انسان.

آدمی به صورت طبیعی از ضرر و زیان فراری است و به خیال اینکه تا وقتی که سهم را به فروش نرسانده است ضرر نکرده است، از این کار اجتناب می‌کند و به حد ضرر خودش پایبند نخواهد بود. در واقع شما با فروش سهم در حد ضرر، ضرر را قبول می‌کنید، پس حس زیان گریزی انسان جلوی این کار را می‌گیرد. علی‌رغم اینکه اکثر اساتید بزرگ در زمینه معامله‌گری، بر داشتن حد ضرر و رعایت آن تاکید دارند، باز هم شاهد هستیم افراد زیادی به علت آشنا نبودن با احساس زیان گریزی، به دام این احساس میافتند و به حد ضرر خود پایبند نیستند.

راه کار:

برای غلبه بر این احساس فقط باید آن را بشناسید! همین شناخت کافی است که به دام آن گرفتار نشوید. اگر متن بالا را مطالعه کرده‌اید، از این به بعد می‌توانید این احساس را در معاملات خود کنترل کنید.

احساس ترس در معاملات

ترس در روانشناسی معامله گری

در قسمت قبل در مورد زیان گریزی صحبت کردیم و دیدیم که این احساس می‌تواند باعث عدم رعایت حد ضرر در معاملات یک تریدر شود. یکی دیگر از احساسات غالب در فطرت انسانی که باعث می‌شود یک معامله‌گر نتواند از دانش خود به درستی بهره گیرد احساس ترس است. ترس به صورت‌ها و شکل‌های مختلف می‌تواند در معاملات یک معامله‌گر ظاهر شود و باعث اختلال در روند صحیح معاملات شود.

یکی از انواع ترس در واقع ترس وارد نشدن به معامله برای جلوگیری از ضرر احتمالی است.

در واقع در این حالت معامله گر از ترس اینکه ضرر نکند، به یک معامله وارد نمی شود و فرصت‌های خوبی را از دست می‌دهد. یا برای مثال با دیدن دو کندل منفی، شخص شروع به خیال پردازی میکند و سهم را در قیمت‌های بسیار پایین تصور میکند و همین تخیلات و ترس‌ها، او را از وارد شدن به معامله باز می دارد.

در واقع این ترس نیز به نوعی از همان تفاوت معامله گر خوب و بد چیست؟ حس زیان گریزی انسان نشات می‌گیرد. انسان به صورت ذاتی از ضرر گریزان است و در هنگامی که هیچ معامله‌ی بازی ندارد (هیچ سهمی ندارد) این ترس و زیان گریزی باعث می‌شود که موقعیت‌های مناسبی را از دست بدهد.

راه کار:

آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.

آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .

به علت تعلل‌های زیاد و وسواس زیاد در انجام معامله، معمولا این افراد نمی‌توانند معاملات خوبی داشته باشند. برای رهایی از این مشکل، یک معامله‌گر اولا باید به صورت ذاتی ریسک پذیر باشد. این یک چیز اکتسابی نیست. اگر شما هیچ ریسک پذیری در وجود خود ندارید این حرفه‌ بدرد شما نمی‌خورد. در وهله بعدی باید سعی کنید اعتماد به نفس خود را بالا برده و بر اساس یک استراتژی مشخص از قبل تعیین شده (مانند یک ربات) معاملات خود را انجام دهید.

احساس انتقام در روانشناسی معامله گری در بورس (پدیده‌ی زنجیره‌ی ضرر)

انتقام در روانشناسی معامله گری در بورس

در میان افرادی که معامله‌ی خودشان را با ضرر می‌بندند (حد ضرر را رعایت میکنند) هستند افرادی که بلافاصله می‌خواهند ضرر خود را جبران کنند و به نوعی از بازار انتقام بگیرند!

یک پدیده‌ای وجود دارد به نام زنجیره ضرر که باعث می‌شود معامله‌گر ضرر‌های متوالی را به علت عجله در انجام معاملات متحمل شود.

توصیه خیلی ساده تریدرهای بزرگ به این دسته از معامله گرها این است که بعد از انجام یک معامله زیان ‌ده به هیچ عنوان تا مدتی حق ندارند معامله انجام دهند. علت این امر آن است که معمولاً وقتی که یک معامله گر یک معامله زیان‌ده را پشت سر گذاشته است، از نظر ذهنی توانایی درست تحلیل بازار را ندارد و در ذهن خود به دنبال یک نوع انتقام گیری از بازار است و همین احساس باعث می‌شود که تصمیمات هیجانی و تحلیل‌های نادرست داشته باشد و در نهایت معامله بعدی او نیز با ضرر همراه باشد.

نتیجه‌گیری

بنابراین عجله در انجام معاملات برای جبران ضرر‌های قبلی سمی مهلک برای یک معامله‌گر هست که می تواند باعث زنجیره‌ی ضرر برای یک معامله‌گر شود. در روانشناسی معامله ‌گری در بورس تا حدی که ممکن است دیگر نتواند زیان‌های پشت سرهم خود را جبران کند. بنابراین به یاد داشته باشید بعد از هر معامله زیان‌ده به جای اینکه به معامله جدید دست بزنید به دنبال چرایی ضرر معامله قبلی خود باشید، کمی از بازار فاصله بگیرید و با ذهنی پاک به انجام معامله‌ی بعدی بپردازید.

غرور معامله‌گری در روانشناسی معامله در بورس

غرور معامله گری در روانشناسی بازار

یکی دیگر از احساسات منفی در یک معامله گر غرور معامله گری است. غرور معامله گری یک نوع غرور کاذب است که در طی انجام معاملات سودآور در یک فرد به وجود می آید. همه ما احتمالا این حس را تجربه کرده ایم، زمانی که چندین معامله موفق انجام داده‌ایم و خوشحال از سودهای عالی، قند در دلمان آب میشد! در آن زمان‌ها احتمالا با خودمان گفتیم که دیگر کار تمام است و دست بازار رو خوانده‌ام و دیگر ضرر نمیکنم. اما بعد از چند مدت ورق برگشته و سودها را به بازار پس داده‌ایم و روی دور ضرر کردن افتادیم!

فرد ممکن است به علت این غرور کاذب دست به کارهایی بزند که ریسک بالایی دارد و همین موضوع باعث فراموش شدن اصل اول سرمایه گذاری یعنی حفظ سرمایه شود و در نهایت منجر به ضرر سنگینی برای یک معامله‌گر شود.

هر جا که گمان کردید معاملات شما سودهای خوبی را به شما هدیه داده است، به جای اینکه دچار غرور معامله‌گری شوید، بروید و ببینید چه چیزی باعث سود شما بوده است و آیا این سود بر اساس تحلیل شما بوده است یا بر اساس یک تصادف! اگر هم بر اساس تحلیل شما بوده است همچنان قانون احتمالات در بازار سرمایه را از یاد نبرید.

هیچ تحلیلگر با تجربه‌ای با قطعیت سخن نمی‌گوید و همواره احتمالات را در نظر می‌گیرد. بورس بازی احتمالات است، بنابراین می‌تواند همواره تحلیل شما درست نباشد. شاید باید عمیق‌تر به این مسئله نگاه کنیم اما در همین قدر کفایت می‌کند که بدانیم نه معاملات پرسود همیشه پا بر جا خواهد ماند و نه معاملات زیان ده، تنها چیزی که در واقع برای ما می‌ماند برآیند این سود و زیان‌ها است که باید در بلند مدت بررسی شود و بازدهی معاملات ما در بازار مورد موشکافی قرار بگیرد.

در معامله گری بسیار مهمه که دچار غرور کاذب نشیم. چون دقیقا همان موقعی که فکر می‌کنید دست بازار برای شما رو شده است، بازار چنان درسی به شما میدهد که تا همیشه در یادتان باقی خواهد ماند. نه سودها و نه ضررها نباید تعادل روانی شما را بر هم بزند.

بورس بازی احتمالات

احتمالات در بورس و تحلیل سهام

در قسمت قبل در مورد غرور معامله گری صحبت کردیم. دیدیم که غرور کاذب در معامله گری می‌تواند باعث به خطر افتادن سرمایه‌ی یک سرمایه‌گذار شود و ریشه ایجاد این غرور در یک معامله‌گر این موضوع است که او فراموش می‌کند که در بورس احتمالات حاکم است و هیچ تحلیلی با قطعیت نمی‌تواند اعلام روند آتی یک سهم چگونه است.

بنابراین احتمالات بر بازار همیشه حاکم است و درک این احتمالات یکی از سخت‌ترین مباحث موجود در روانشناسی معامله ‌گری در بورس است.

در اینجا بازی احتمالا در بورس را بیان خواهیم کرد:
📝 فرض کنید من چشم بسته و کاملا تصادفی یک سهمی را خریداری میکنم، واضح است که با احتمال 50 درصد سود خواهم کرد و با احتمال 50 درصد ضرر، چون قیمت به هر حال یا افزایش میابد یا کاهش. در تحلیل سهام ما به کمک اطلاعات، الگوها و تکنیک‌های اثبات شده، این تعادل احتمالات را به نفع سود بر هم می‌زنیم.

مثلا اگر به جای اینکه چشم بسته یک سهم را انتخاب کنیم، سهمی را انتخاب کنیم که از نظر تکنیکالی روی خط حمایت قرار دارد، در این صورت دیگر آن احتمال 50/50 به هم خورده است و تبدیل می‌شود به مثلا 60/40، یعنی با احتمال 60 درصد سود می‌کنیم با احتمال 40 درصد ضرر (زیرا در گذشته سهمی که روی حمایت بوده است با احتمال 60 درصد رشد کرده است)، یعنی اگر من 10 معامله با این استراتژی انجام دهم، در 6 معامله سود خواهم کرد و در 4 معامله ضرر، پس برایند معاملات من سودآور خواهد شد. این کل داستان بازی احتمالات در تحلیل بورس است.✅

همچنین احتمالا مقاله روانشناسی بازار بورس برای شما جالب خواهد بود.

آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.

تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.

15 توصیه کلیدی از 15 نفر معامله گر حرفه ای

باینری آپشن

در این مقاله توصیه ها و نکاتی مهم منتشر کردیم از 15 نفر که در دنیای معامله گری حرفی برای گرفتند دارند.
حتما به این نکات توجه کنید چرا که میتوانند در یکی معامله و فعالیت یک فرد تاثیر زیادی داشته باشند.

ویلیام اکهارت
بیشتر پیشرفتی که در دانش حاصل شده، از تلاش برای رد نظریات مان به دست آمده نه اثبات آن ها بنابراین باید بکوشید تا سیستم معاملاتی خود را نابود کنید یعنی به هر جای آن که مشکوک هستید فکر کنید. در این دنیا بدون درد نمی شود زندگی کرد اگر درد ضرر کردن را حس نمیکنید احتمال بقای شما بسیار کم خواهد بود. اگر معامله گری نمی داند چرا زیان میکند تلاش برای تغییر بی فایده است. (فراچارت: منظور این است که به دنبال عوامل بیرونی برای توجیه ضرر نباشید و عوامل درونی را بیابید) دل نبستن به سود های کلان خیلی مهم است، هنگامی که پشت سر هم موفق میشوید وسوسه میشوید که فکر کنید کار خاصی انجام میدهید که به شما امکان می دهد خیلی سریع پیشرفت کنید و به تدریج فکر میکنید می توانید با دقت کم، تصمیم گیری کنید. و به عنوان یک قاعده کلی ضررها شما را قدرتمند و سودها شما را تضعیف میکنند.

بیل لیپ شات
از دست دادن یک فرصت به اندازه معامله در خلاف جهت بازار، بد است. خیلی پر حجم معامله نمیکنم و به تدریج به حجم معامله اضافه میکنم. باید راهی را بیابید که تنها با 20 تا 30 درصد تحلیل درست، بتوانید سود کنید. هنگامی که نمیدانید چه چیزی در حال رخ دادن است اصلا عاقلانه نیست که بخواهید معامله تان را باز بگذارید. بهترین معامله گرانی که من میشنایم واقعا باهوش اند و همگی سخت کوش اند، وقتی از سخت کوشی سخن میگویم منظورم تعهد در کار و تمرکز است و اصلا ربطی به این ندارد که چند ساعت کار میکنید. بسیاری از مردم فکر میکنند داد و ستد را میتوان در چند قاعده خلاصه کرد. از نظر من در داد و ستد، همیشه نداریم بلکه بسته به شرایط باید تصمیمات متفاوت گرفت.

رندی مک لین
فلسفه معاملاتی من گرفتن بخش های آسان است و بخش میانی حرکت همان بخش آسان است. اگرهنگامی که بازار شدیدا در خلاف جهت پیش بینی شما عمل میکند، معطل نکنید، دیر یا زود بازنده خواهید شد. هر معامله گر موفقی باید سرانجام به شیوه معاملاتی دست یابد که با ویژگی های شخصیتی اش سازگار است. فراچارت: آشنایی کامال با رندی در این لینک موجود است.

اگر برای ارضای هیجانات خود وارد بازار شوید محکوم به شکست خواهید بود زیرا چیزی که به نظر خوشایند می آید معمولا اشتباه است. اکثر مردم حتی از کسی هم که کاملا تصادفی معامله میکند بدتر معامله میکنند. نخستین گام برای اینکه یک معامله گر موفق شویم این است که رفتارمان را از نو بررسی کنیم تا بتوانیم کارهای درست را انجام دهیم نه کارهایی که احساس خوبی را به ارمغان می آورند.

هوارد سایدلر
اگر با اندازه حجمی معامله کنید که شما را بترساند موفق نخواهید شد. تفاوت میان ترس و احتیاط در برابر بازار، بسیار اهمیت دارد اگر از ضرر کردن بترسید موفق نخواهید شد زیرا ترس شما را از تصمیم های درست باز میدارد.

مونرو تراوت
هر چه بهتر عمل کنم با حجم بیشتر معامله میکنم و هر چه وضعیتم بدتر شود باحجم کمتر. مردم فکر میکنند با کار خیلی کم می توان پول پارو کرد. فکر میکنند با اندکی تحقیق در تعطیلات آخر هفته میتوانند سالانه 100درصد بازگشت داشته باشند تفاوت معامله گر خوب و بد چیست؟ و این واقعا مسخره است. کسی که ایده خوبی برای معامله داشته باشد هنگامی که برای اولین بار میخواهد آن را آزمایش کند باید با حجم خیلی کم معامله کند در غیر اینصورت ورشکست میشود. برای اینکه معامله گر موفقی باشید باید تمام وقت کار کنید.

آموزش معامله در باینری آپشن

استنلی دراکن میلر
در روشی که برای تحلیل تکنیکال به کار میگیرم عامل کاتالیزگر را که همان نقدینگی است در نظر میگیرم. مهم نیست پیش بینی درست باشد یا غلط ، بلکه مهم این است که هنگام پیش بینی درست چقدر سود کسب میکنید و هنگام پیش بینی نادرست چقد پول از دست میدهید.
برای اینکه واقعا عملکرد خوبی داشته باشید باید از موقعیتهای بسیار سودمند حداکثر استفاده را ببرید و این به این معناست که در شرایط نادری که اعتقاد زیادی به یک معامله دارید روی آن حجم زیاد اعمال کنید. توجه داشته باشید که اگر مجبور باشید که ببرید نمیتوانید ببرید.

ریچارد دریهاوس
سرمایه گذاری طولانی مدت مزایا وآرامش بیشتری نسبت به سرمایه گذاری کوتاه مدت دارد. تحلیل تکنیکال در بازاری که کاملا احساسی است دیدی نسبتا غیراحساسی به تحلیلگرارائه میدهد. خرید سهامی که P/E آنها متوسط یا زیر متوسط است خود به خود بسیاری از سهامی را که عملکرد خوبی دارد حذف میکند. هنگامی که اعتماد بالایی به یک معامله دارید با حجم بالاتری معامله کنید و این معاملات را به اندازه ای باز نگه دارید که بتوانید بیشترین سود را به دست آورید. اگر شرایط بنیادی و تکنیکال هنوز به نرخ های بالاتر اشاره دارند و سود سهام دوبرابر یا حتی سه برابر شده، نباید سود خود را بگیرید و باید با این میل مبارزه کنید.

گیل بلیک
هر بار که معامله ای را باز میکنم ترجیح می دهم که تصور کنم که در بدترین حالت چه اتفاقی می افتددر اینصورت کمتر دستپاچه میشوم. اگر قاعده سیستم معاملاتی را یک بار نادیده بگیرید بار دیگر تخلف از آن آسان تر خواهد بود همانند شکستن رژیم غذایی. داد و ستد روی نقطه ضعف انسان ها فشار می آورد . گویی که پاشنه آشیل هر فرد را پیدا می کند. باید ایده های معاملاتی خود را به قواعد خشک معاملاتی تبدیل کنید وآنها را به کار بگیرید. بر استراتژی ها، ابزار و بازه هایی تمرکز کنید که با ویژگی های فردی تان هم خوانی دارد.

ویکتور اسپراندیو
تعیین نقطه خروج پیش از باز کردن معامله راهی برای ایجاد انضباط هیجانی است. وقتی با بزرگترین حجم ممکن خود معامله میکنید باید معامله تان فورا سودآور باشد چون در اینصورت میزان ضرر بسیار زیاد خواهد بود. کلید موفقیت در داد و ستد انضباط هیجانی است. پول درآوردن به هوش ربط ندارد. در داد و ستد کسی که به سادگی می پذیرد اشتباه کرده موفق خواهد شد. برای یک معامله گر توجیه کاری مسیری است که بی برو برگرد به شکست منتهی می شود. اگر خسته و کلافه شده اید کار درستی نیست که به معامله کردن ادامه دهید. عامل اصلی در کسب ثروت حفظ سرمایه و انتظار کشیدن تا زمان مناسب برای به دست آوردن سودهای استثنایی است.

تام باسو
اگر یک معامله خاص ضرر ده باشد یا سود ده چه اهمیتی دارد؟ معامله دیگری هم وجود دارد. اگر از یک معامله ضرر ده چیزی یاد بگیرید دیگر به آن ضرر گفته نمی شود.

جو ریچی
بهتر است احمق باشیم و سود بگیریم تا اینکه تیز باشیم و ضرر کنیم. تحلیلی ترین افراد، بدترین معامله گرها هستند چرا که باعث می شود بیشتر ویژگی های فردی، ذاتی و توانایی هایشان پوشیده بماند.

جف یاس
با مفهوم بتا آشنا شوید. هر چیزی که آشکار به چشم می آید باید دوباره بررسی شود. احتمال ورشکستگی همیشه بالاتر از احتمال افزایش ناگهانی و امید یک شبه است.

چالرز فاکنر
ذهن ما نمی تواند چیزی را که به شکل منفی گفته می شود بفهمد برای اینکه بفهمد به چه چیزی نباید بیاندیشد، نخست مجبور است به آن بیاندیشد. مثلا به جای گفتن جمله به پول فکر نکن از عبارت روی این تمرکز کن که روشت را دنبال کنی استفاده کنید. هدف باید با جملات مثبت بیان شود مثلا اینگونه نباشد که بگویید من نمی خواهم پول را از دست بدهم.

الیشر اسمانوف
در سرمایه‌گذاری اول از همه من از غریزه‌ام پیروی می‌کنم، تجربیاتی که طی سالیان بدست آوردم و احساسی که می‌گوید چه زمانی، وقت خرید سهام است، همان چیزی است که شم اقتصادی می‌نامم.

راب بوکر
هرگز بیشتر از 10% سبدتان را به یک سهام اختصاص ندهید. هرگز بطور احساسی وارد بازار نشوید. همیشه پیش از گرفتن پوزیشن حدود پانزده دقیقه تا یک ساعت بازار را زیر نظر داشته باشید تا توان روحی ترید کردن در شما بوجود بیاید. عجله برای گرفتن پوزیشن معمولاً به ترید احساسی و ضرردهی منجر میشود. فراموش نکنید که بازار همیشه هست.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا