تحلیل تکنیکال بهترست یا تحلیل فاندامنتال

تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال برای مشاهده بازار فارکس از طریق تحلیل نیروهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. تحلیل بنیادی (فاندامنتال) در ارزیابی هر چیزی از سهام شرکت ها و املاک نقشی اساسی دارد. معامله گران فارکس از طریق تحلیل بنیادی می توانند تصمیمات آگاهانه ای برای معامله های خود بگیرند.
تحلیل بنیادی عواملی مانند اخبار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که بر بازار فارکس تاثیر میگذارد را مورد بررسی قرار می دهد. طبق این تحلیل ها اگر کشوری از نظر اقتصاد قدرتمند است باید ارز آن کشور هم ارزش بالایی داشته باشد و سرمایه گذاری خارجی را به سمت خود جذب می کند.
توضیح و تفسیر اخبار اقتصادی
چه عواملی حرکات قیمت را در بازار فارکس ایجاد میکنند؟ روند و جهت بازار بر اساس چه چیزی مشخص میشود و یا چه عواملی میتوانند قیمت را از حالت رنج و بلاتکلیفی در بیاورند؟
قطعا پاسخ، اخبار فاندامنتال با اهمیت و اثر گذاری بالا است؛ رویدادهای مهم اقتصادی و گزارشات منتشر شده توسط بانکهای مرکزی، ادارات آمار و موسسات تحقیقات اقتصادی و حتی سمپوزیوم هایی که با در نظر گرفتن آنها بهتر میتوانید سیستم ولیست معاملاتی خود را در بازار فارکس تعیین کنید.
اما این رویدادهای اقتصادی مهم در تحلیل فاندامنتال فارکس چه هستند؟
چه خبرهایی بیشترین تاثیر را بر بازار دارند؟ چطور از این اخبار با خبر شویم ؟ چطور معنی آنها را بفهمیم؟
یک خبر اقتصادی با اهمیت زیاد یا متوسط چطور میتواند بر بازار فارکس یا یک جفت ارز خاص تاثیر بگذارد؟
ارتباط این گزارشهای اقتصادی با هم چیست و چطور ارزش ارز یک کشور یا قیمت یک کالا و یا ارزش یک سهم یا شاخص خاص را دچار نوسانات میکند؟
این ها سوالاتی هستند که بورس استریت در بخش تحلیل تکنیکال تلاش میکند به آنها پاسخ داده و درک معامله گران و علاقه مندان بازارهای مالی و ازجمله بازار فارکس را نسبت به این اخبار و نحوه تاثیرگذاری آنها افزایش دهد. برای پاسخ گویی بهتر به این سوالات تیم بورس استریت اخبار و رویدادهای اقتصادی مهم را توضیح می دهد، در توضیح و تفسیر اخبار اقتصادی فارکس رویدادهایی بیان می شود که در این حوزه اهمیت بالایی دارد. هر کدام از رویدادهای مهم دارای عناوینی هستند که در اینجا شرح داده می شود.
تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)
کاربرد تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال برای ارزش گذاری سهام در بازار، از اهمیت بالایی برخوردار است. تحلیلگران هر گونه عواملی که برای شناسایی سهامی که معامله می شود بررسی می کنند و به جزییات ارزش سهام و عوامل موثر بر آن می پردازند. تحلیلگران بر اساس مطالعات عوامل جزیی مانند عملکرد فروش می توانند ارزش واقعی بازار را برای یک سهام خاص مشخص کنند. تحلیل بنیادی از سود، درآمد، رشد سهام در آینده، بازده سود صاحبان سهام و … بهره می گیرد و یک تحلیل درست را انجام می دهد.
تحلیل فاندامنتال چیست؟ آشنایی با مفهوم تحلیل بنیادی
تحلیل فاندامنتال یا Fundamental Analysis که با اصطلاح تحلیل بنیادی نیز شناخته می شود روشی برای تحلیل وضعیت بازار و تعیین ارزش یک دارایی و تصمیم گیری برای خرید یا فروش آن در بازار های مالی مثل بورس و ارز های دیجیتال یا فارکس است، در این مقاله شما را با مفهوم Fundamental Analysis بیشتر آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تجزیه و تحلیل بنیادی به زبان ساده به روشی برای اندازه گیری ارزش ذاتی دارایی با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط با آن گفته می شود.
تحلیلگران فاندامنتال هر چیزی را که می تواند بر ارزش دارایی تأثیر بگذارد ، مطالعه می کنند.
از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل خرد اقتصادی مانند اثربخشی مدیریت شرکت.
هدف نهایی رسیدن به عددی است که یک سرمایه گذار می تواند آن را با قیمت فعلی یک دارایی مقایسه کند تا ببیند آیا ارزش دارایی پایین آمده یا گران شده است.
این روش تجزیه و تحلیل سهام برخلاف تحلیل تکنیکال که از طریق تجزیه و تحلیل داده های تاریخی بازار از جمله قیمت و حجم ، جهت قیمت ها را پیش بینی می کند به بررسی مسائل بنیادی سهم می پردازد.
تحلیل فاندامنتال معمولاً بر اطلاعات و آمار کلیدی مندرج در صورتهای مالی شرکت تمرکز مینماید تا مشخص کند که آیا قیمت سهام بهدرستی ارزشیابی شدهاست یا نه؟
بخش قابل ملاحظهای از اطلاعات بنیادی، بر اطلاعات و آمار اقتصادملی، صنعت و شرکت تمرکز دارد.
رویکرد معمول در تحلیل شرکت
تحلیل فاندامنتال دربرگیرنده چهار مرحله اساسی است:
در ادامه، هریک از مراحل بالا را تشریحمیکنیم.
تجزیه و تحلیل اقتصاد
وضعیت اقتصاد ملی از آن جهت مطالعه و بررسی میشود که مشخص شود آیا شرایط کلی برای بازار سهام مناسب است یا نه؟
- آیا تورم موثر است؟
- نرخهای بهره در حال افزایش است یا کاهش؟
- آیا مصرفکنندگان کالاها را مصرف میکنند؟
- تراز تجاری مطلوب است؟
- عرضه پول انبساطی است یا انقباضی؟
اینها تنها بخشی از سئوالاتی است که کارشناس تحلیل فاندامنتال برای تعیینکردن تأثیرات شرایط اقتصادی بر بازار سهام با آنها مواجهاست.
تجزیه و تحلیل صنعت
وضعیت صنعتی که شرکت در آن قرار دارد، تأثیر قابلتوجهی بر نحوه فعالیت شرکت دارد.
اگر وضعیت صنعت مطلوب نباشد، بهترین سهام موجود در این صنعت نیز نمیتواند بازده مناسبی داشتهباشد.
بهقول معروف، سهام ضعیف در صنعت قوی، بهتر از سهام قوی در صنعت ضعیف است.
تجزیه و تحلیل شرکت
بعد از تعیین وضعیت اقتصاد و صنعت، خود شرکت نیز باید تجزیه و تحلیل شود تا از سلامت مالی آن اطمینان حاصلگردد.
این تحلیل، معمولاً از طریق بررسی صورتهای مالی شرکت انجاممیشود.
از روی این صورتها میتوان نسبتهای مالی سودمندی را محاسبهنمود.
نسبتهای مالی به پنج دسته اصلی تقسیم میشوند:
- نسبتهای سودآوری
- نسبتهای قیمتی
- نسبتهای نقدینگی
- نسبتهای اهرمی
- نسبتهای کارایی (فعالیت)
هنگام تحلیل نسبتهای مالی شرکت، نتایج حاصل از این تحلیل باید با نتایج سایر شرکتهای موجود در آن صنعت مقایسه شود تا عملکرد شرکت، شفافتر و روشنتر گردد.
حاشیه سود خالص
حاشیهسودخالص شرکت، یکی از نسبتهای سودآوری است که از طریق تقسیمکردن سود خالص به کل فروش محاسبهمیشود.
این نسبت نشان میدهد کهاز یکتومان فروش شرکت، چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
به عنوان مثال، حاشیه سودخالص ۳۰ درصد نشانمیدهد که از یکتومان فروش محصولات شرکت، ۳ ریال سودخالص به دست آمدهاست.
نسبت P/E
نسبت P/E (نسبت قیمت سهام به عایدی هر سهم) از تحلیل تکنیکال بهترست یا تحلیل فاندامنتال طریق تقسیمکردن قیمت جاری سهام به عایدی هر سهم (EPS) در چهار فصل گذشته به دست میآید.
این نسبت نشانمیدهد که سرمایهگذار برای خریدن یکتومان از عواید شرکت، چقدر باید بپردازد.
اگر قیمت جاری سهام، ۲۰ تومان و عایدی هر سهم در چهار فصل گذشته، ۲تومانباشد، آنگاه نسبت P/E، ۱۰ به دست میآید.
به عبارت دیگر، برای خرید یکتومان از عواید شرکت، باید ۱۰تومان بپردازیم.
البته، انتظارت سرمایهگذاران از عملکرد آتی شرکت، نقش بسیار مهمی در تعیین نسبت جاری P/E ایفا میکند.
رویکرد متداول در تحلیلهای مالی این است که نسبتهای P/E شرکتهای موجود در یک صنعت را با یکدیگر مقایسهکنیم.
اگر تمام شرایط دیگر یکسان باشد، شرکتی که P/E آن کمتر است، ارزش بهتری دارد.
این نسبت در تحلیل فاندامنتال بسیار اهمیت دارد.
ارزش دفتری هر سهم
ارزش دفتری هر سهم شرکت، یکی از نسبتهای قیمتی است که از تقسیمکردن کل داراییهای خالص شرکت (داراییها منهای بدهیها) به کل سهام موجود آن بهدست میآید.
ارزش دفتری هر سهم میتواند در تعیین این موضوع کمککند که آیا سهام شرکت، کمتر یا بیشتر از حد قیمتگذاری شدهاست (این موضوع، به روشهای حسابداری مورد استفاده شرکت و همچنین، عمر داراییهای آن نیز بستگی دارد).
اگر سهامی به قیمتی بسیار پایینتر از ارزش دفتری آن به فروش رود، میتواند نشانگر این باشد که این سهام، کمتر از ارزش واقعی خود، قیمتگذاری شدهاست.
نسبت جاری
نسبت جاری، یکی از نسبتهای نقدینگی است که از تقسیمکردن داراییهای جاری به بدهیهای جاری شرکت محاسبهمیشود.
این نسبت، توانایی شرکت را برای پرداخت بدهیها و تعهدات جاری آن نشانمیدهد.
هرقدر این نسبت بالاتر باشد، قدرت نقدینگی آن نیز بالاتر خواهدبود.
اگر این نسبت ۳ باشد، بیانگر آن است که داراییهای جاری شرکت، برای پرداخت ۳ برابر بدهیهای جاری آن، کفایت میکند.
نسبت بدهی
نسبت بدهی شرکت، یکی از نسبتهای اهرمی است که از تقسیمکردن کل بدهیها به کل داراییهای شرکت محاسبهمیشود.
آشنایی با تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال!
دو گروه بازیگر اصلی در فضای رمزنگاری وجود دارد: معاملهگران و سرمایهگذاران. در واقع این دو گروه به افراد حقیقی محدود نمیشوند و جالب است بدانید که سرمایهگذاران و معاملهگران سازمانی بهاندازه افراد حقیقی بازیگران فعال فضای رمزنگاری هستند. آیا لازم است افراد بهعنوان معاملهگران و سرمایهگذاران به تحلیل تکنیکال یا بنیادی پروژههای کریپتوکارنسی اعتماد کنند؟ سرمایهگذاران و معاملهگران چطور باید با استفاده از تجزیهوتحلیل بنیادی و تکنیکال جزئیات عمیقتر این نوع پروژههای رمزنگاری را آنالیز کنند؟ برای آشنایی بیشتر با این دو مفهوم و پاسخ این دو سؤال، در ادامه این مطلب همراه ما باشید.
تحلیل بنیادی یا Fundamental analysis چیست؟
بهصورت سنتی، تحلیلگران بنیادی ارزش دارایی خود را با درنظرگرفتن صورتهای مالی از جمله صورت سود و زیان، ترازنامه، صورت جریان وجوه نقد و صورت درآمد ارزیابی میکنند. در صنعت رمزارزها اکثر شرکتها یا بهصورت خصوصی اداره میشوند و یا از سازمان خودگردان غیرمتمرکز (DAO)، استفاده میکنند.
در تحلیل بنیادی از چه پارامترهایی استفاده میشود؟
تحلیلگران بنیادی در بازار ارزهای دیجیتال پارامترهای مختلفی را در نظر میگیرند، این پارامترها عبارتاند از:
- ارزش بازار (Market Cap)
- نقدینگی یا (Liquidity)
- اقتصاد توکنی یا (Tokenomics)
- نسبت قیمت به درآمد (P/E)
- کاربرد توکن (Token Utility)
- تیم پشت پروژه رمزنگاری شده
- اندازه و بزرگی جامعه
در ادامه به توضیح هر یک از این پارامترها میپردازیم:
تأثیر پارامتر ارزش بازار در تحلیل بنیادی چگونه است؟
برای محاسبه ارزش بازار یا Market Cap؛ باید قیمت رمزارز یا توکن بومی پروژه کریپتوکارنسی مدنظر را ضربدر حجم در گردش آن کنید. در اینجا قاعده کلی به این صورت است که بالا بودن عدد ارزش بازار نشاندهنده سلامت پروژه است. به این معنا که این پروژه مستعد دستکاری بازار توسط نهنگها یا طرحهای Pump and Dump نخواهد بود.
تأثیر پارامتر نقدینگی در تحلیل بنیادی چگونه است؟
سهولت خریدوفروش ارز دیجیتال یکی از مهمترین فاکتورها در هنگام انتخاب رمزارز مناسب است. اصولاً ارزهای دیجیتال متنوعی در صرافیهای رمزنگاری شده در دسترس بوده و گسترش قیمت رمزارزها در معاملات نشاندهنده حجم نقدینگی آنها است. وسعت قیمت پیشنهادی شکاف بین بالاترین و کمترین میزان درخواست است؛ بهطورکلی وسعت کمتر نشاندهنده نقدینگی بیشتر است.
تأثیر پارامتر اقتصاد توکنی در تحلیل بنیادی چگونه است؟
اقتصاد توکنی موارد مختلفی همچون اندازه توکن، تخصیص (توزیع) و سیاست پولی هر ارز رمزنگاری خاص را پوشش میدهد. میزان سرمایه در گردش بالا نشان میدهد که توکن مدنظر کمیاب نبوده و ممکن است قیمت آن کاهش یابد.
علاوه بر این، نحوه توزیع توکنها نیز بر میزان موفقیت پروژه رمزنگاری تأثیرگذار است. پروژهای متشکل از یک تیم و چند نفر که میزان زیادی از منابع را کنترل میکنند؛ نشاندهنده آن است که احتمالاً رمزارز پروژه با ریسک تمرکز روبهرو خواهد شد. در واقع در این صورت است که میتوان گفت دامپینگ ایجاد شده توسط هر یک از این سرمایهداران بزرگ؛ بر قیمت توکن اثر منفی میگذارد.
در نهایت، درنظرگرفتن سیاست پولی هر پروژه رمزنگاری شده نیز بسیار حائز اهمیت است. به این معنا که سیاست پولی پروژه چگونه میتواند تورم را کنترل کرده و در طول زمان سبب کاهش قیمت شود؟ برای مثال، پروژه بیتکوین برای جلوگیری از تورم از استراتژی Halving (نصف کردن)، پروژه اتریوم از استراتژی EIP-1559 (در حال تصویب)، Binance از استراتژی سهماهه بازخرید و سوزاندن و در نهایت SwissBorg نیز از مکانیسم Protect and Burn استفاده میکنند.
تأثیر پارامتر نسبت قیمت به درآمد در تحلیل بنیادی چگونه است؟
نسبت قیمت به درآمد بهصورت درصدی بیان شده و به معنای آن است که بازار بهازای هر دلار تولید شده توسط شرکت، حاضر است چقدر هزینه پرداخت کند. این پارامتر به شما کمک میکند تا بفهمید که در حال حاضر رمزارز مدنظر بیش از حد خرید یا فروخته شده است. راه دیگر محاسبه نسبت ارزش خالص به معاملات یا همان Net Value to Tranactions (NVT) است.
نسبت ارزش خالص به معاملات (NVT Ratio) = ارزش بازار تقسیم بر حجم معاملات 24 ساعت گذشته در زنجیره
نسبت NVT پایین؛ نشاندهنده یک خرید خوب است، چرا که نشاندهنده آن است که توکنها در مقایسه با میزان استفاده از شبکه؛ بیش از حد ارزشگذاری نشدهاند.
تأثیر تیم پروژه رمزارز در تحلیل بنیادی چگونه است؟
بنیانگذاران و تیم مدیریتی هر پروژه رمزنگاری بر نحوه پیشرفت پروژه در این صنعت تأثیر بسزایی دارند. برای مثال اتریوم را در نظر بگیرید؛ Vitalik Buterin در کنار توسعهدهندگان بااستعداد دیگری مانند Gavin Wood و Charles Hoskinson؛ اتریوم را راهاندازی کردند، همانطور که میدانید پس از گذشت چند سال، امروزه این پروژه رشد بسیاری کرده است. از آن زمان، Gavin Wood پروژه Polkadot و Charles Hoskinson پروژه کاردانو را ایجاد کردند.
هر شخصی که در هنگام تصمیمگیری در زمینه سرمایهگذاری ارزهای دیجیتال از تجزیهوتحلیل بنیادی استفاده کند، احتمالاً به دلیل سابقه قبلی بنیانگذاران اولیه اتریوم؛ از پروژههای جدید ایجاد شده توسط آنها نیز حمایت میکند.
موفقیت سریع پروژههایی مانند Binance و SwissBorg، در درجه اول به دلیل کیفیت تیم توسعهدهنده آنها بوده است. سیروس فاضل (Cyrus Fazel) با وجود رشد اخیر SwissBorg؛ در حال تبدیلشدن به یکی از تأثیرگذارترین افراد در ارزهای دیجیتال است.
همچنین Changpeng Zhao بنیانگذار بایننس به دلیل راهاندازی و مدیریت خوب بزرگترین صرافی ارزهای رمزنگاری شده از نظر حجم معاملات روزانه؛ به شهرت فراوان رسیده است.
تأثیر پارامتر کاربرد توکن در تحلیل بنیادی چگونه است؟
کاربرد توکن به ضمانت دارندگانی اطلاق میشود که برای خرید برخی از محصولات شبکه؛ توکن یا کوین یک پروژه را خریداری میکنند. برای مثال استفاده از اتریوم برای پرداخت کمیسیون تراکنشها سبب قدرتبخشیدن به شبکه اتریوم شده است، کاربران شبکه Cardano با استفاده از رمزارز بومی شبکه یعنی ADA، کمیسیون پرداخت میکنند و در آخر نیز کاربران اپلیکیشن SwissBorg میتوانند با استیک کردن CHSB از خدمات Premium ارائه شده توسط کمپانی لذت ببرند. کاربرد و فایده هر پروژه رمزنگاری شده باید کاملاً مشخص باشد، در غیر این صورت پروژه مدنظر نیز به یکی از تحلیل تکنیکال بهترست یا تحلیل فاندامنتال هزاران پروژه رمزنگاری شده دیگری که ارزش آنها تنها با حدس و گمان مشخص میشود، تبدیل خواهد شد.
تأثیر پارامتر بزرگی جامعه در تحلیل بنیادی رمزارزها چگونه است؟
در نهایت پارامتر آخری که در تحلیل بنیادی اهمیت بالایی دارد اندازه و بزرگی جامعه است. بهاحتمال زیاد وجود یک جامعه بزرگ به این معنا است که توکن پروژه مفید فایده است. همچنین هجوم بیشتر کاربران به یک پروژه رمزنگاری خاص دستیابی به جمعیت بالا و تأثیرگذاری بر شبکه را آسانتر میکند؛ بنابراین، تحلیل بنیادی با درنظرگرفتن اندازه (بزرگی) جامعه پروژه رمزنگاری شده؛ عملکرد پروژه را در درازمدت را ارزیابی میکند.
تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis چیست؟
تمرکز اصلی تحلیلگران تکنیکال بر قیمت و حجم دادهها قرار داشته و این افراد با مطالعه الگوهای موجود در نمودار قیمت؛ مسیر حرکت بازار را بر اساس عملکرد تاریخی آن تعیین میکنند. تجزیهوتحلیل تکنیکال شامل مطالعه دقیق نمودارهای قیمت در فواصل مختلف یعنی ساعت، روز و ماه است.
برخی از تحلیلگران سطوح اصلی به دنبال سطوح “حمایت/ Support” و “مقاومت/ Resistance” هستند، به طوری که سطح حمایت مانند کف در پایین محدوده قیمت فعلی و سطح مقاومت مانند سقف در بالای محدوده عمل میکنند. برای مثال، اگر قیمت بیتکوین بین 53 هزار تا 57 هزار دلار متغیر باشد، 53 هزار دلار بهعنوان سطح حمایت و 57 هزار دلار بهعنوان سطح مقاومت در نظر گرفته میشود. اگر قیمت توکن مدنظر به پایینتر از سطح حمایت برسد؛ نشاندهنده حرکت نزولی ارزش توکن بوده و همچنین با بالارفتن از سطح مقاومت حرکت ارزش رمزارز صعودی تلقی میشود.
بسیاری از تحلیلگران تکنیکال برای بهدستآوردن اطلاعات بیشتر در خصوص قیمت از شاخصهایی مانند میانگینهای متحرک (Moving averages)، Bollinger Bands و MACD استفاده میکنند که این امر سبب انجام پیشبینیهای بهتر میشود.
در مقایسه با تحلیل بنیادی، انجام تجزیهوتحلیل تکنیکال نیازمند تسلط کمتری است. قاعده کلی این است که ترندهای طولانیمدت (روندهای طولانیمدت) نسبت به ترندهای کوتاهمدت نتایج قابلاعتمادتری ایجاد میکنند.
آیا استفاده از تحلیل تکنیکال و بنیادی ضروری است؟
هدف اصلی هر دو تحلیل بنیادی و تکنیکال استفاده از روشهای مختلف برای پیشبینی حرکت قیمت است. تفاوت این دو در این است که؛ تحلیل بنیادی در پروژههای رمزنگاری پارامترهای غیرمالی مانند تیم پشت پروژه، کاربرد توکن و اندازه جامعه را در نظر میگیرد؛ درحالیکه تجزیهوتحلیل تکنیکال باتوجهبه سوابق ثبت شده، فقط بر اساس مسیر حرکت قیمت ارزهای رمزنگاری شده انجام میشود.
همانطور که پیشازاین نیز اشاره شد، اکثر بازیکنان صنعت رمزنگاری شده در دو گروه معاملهگران و سرمایهگذاران تقسیم میشوند. معاملهگران بازار میتوانند برای دورههای طولانیتری نسبت به دورههای بسیار کوتاه مانند معاملات روزانه یا اسکالپینگ فعالیت کنند. از طرف دیگر، سرمایهگذاران بازار، چشمانداز بلندمدتی را نسبت به ارزهای دیجیتال در نظر دارند. در نهایت صرفنظر از روش تحلیلی که انتخاب میکنید، هرکدام از آنها مزایا معایبی دارند که در ادامه به توضیح آنها میپردازیم:
مزایا و معایب تحلیل بنیادی چیست؟
مزایای استفاده از تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی برای سرمایهگذاران بلندمدت مناسب است: بهجای استفاده از رویدادهای گذشته که بهعنوان نمودار قیمت نمایش داده میشوند، از پیشبینیهای آینده استفاده میکنند؛ بنابراین تحلیل بنیادی برای گروههایی که به دنبال اتخاذ تصمیمهای بلندمدت سرمایهگذاری یا تهیه گزارش در خصوص صنعت ارزهای دیجیتال هستند؛ بهتر عمل میکند.
تحلیل بنیادی نسبت به تحلیل تکنیکال آسانتر است: ازآنجاییکه این نوع تحلیل لزوماً به مهارتهای تخصصی مانند خواندن و تفسیر نمودارها و روند بازار نیاز دارد، انجام تحلیل بنیادی آسانتر از تحلیل تکنیکال است.
ارائه چشمانداز جامع از یک پروژه رمزنگاری: جمعآوری تمام اطلاعات معتبر در خصوص پروژه در هنگام انجام تجزیهوتحلیل بنیادی، سبب میشود تا نسبت به تحلیل تکنیکال چشمانداز وسیعتری در خصوص پروژه ارائه شود. در نهایت نیز این امر تصمیمگیری را آسانتر خواهد کرد.
یافتن اطلاعات برای پروژههای بزرگ آسان است: دایرکتوریهایی مانند Coinmarketcap، Glassnode و منابع معتبر دیگر به تهیه اطلاعات کافی آفلاین و On-chain پروژههای بزرگ ارزهای رمزنگاری شده کمک میکنند. درحالیکه جمعآوری این اطلاعات برای پروژههای کوچکتر دشوار است.
معایب استفاده از تحلیل بنیادی
پیشبینی تغییرات کوتاهمدت قیمت دشوار است: ازآنجاییکه این نوع تحلیل از نمودارها برای بررسی تغییرات قیمت استفاده نمیکند، برای پیشبینی تغییرات کوتاهمدت قیمت مناسب نیست. این موضوع برای معاملهگران ارزهای دیجیتال بسیار حائز اهمیت است.
تحلیل بنیادی در افراد مختلف متفاوت انجام میشود: برای مثال آن چیزی که یک فرد در هنگام بررسی پارامتر “تیم پشتیبان پروژه” و “بزرگی جامعه” در تحلیل بنیادی مناسب میداند، ممکن است با آنچه که دیگران بهعنوان یک اصل بنیادی در یک پروژه رمزنگاری در نظر میگیرند، برابر نباشد.
همیشه معیارهای تجزیهوتحلیل بنیادی به عملکرد قیمت تفسیر نمیشود: اگرچه تحلیلهای بنیادی در هنگام آنالیز یک پروژه یک تصویر جامع ارائه میدهند؛ اما لزوماً به تفسیر عملکرد قیمت منجر نخواهد شد. برای مثال پارامتر بزرگی جامعه را در نظر بگیرید، این پارامتر ممکن است بر قیمت یک توکن تأثیرگذار باشد درحالیکه بر قیمت توکن دیگر تأثیری نداشته باشد.
زمانبر بودن بهدستآوردن اطلاعات پروژه: درک عمیق پارامترهای مختلف تحلیل بنیادی در یک پروژه رمزنگاری، بهویژه پروژههای کوچکتر که اطلاعاتشان در اختیار عموم مردم قرار ندارد، احتمالاً زمانبر است.
مزایای استفاده از تحلیل تکنیکال
تجزیهوتحلیل تکنیکال نسبتاً آسانتر از تحلیل بنیادی است، چراکه در این نوع تحلیل معیارهای کمتری از جمله قیمت و حجم دادههای داراییهای رمزنگاری شده، در نظر گرفته میشوند.
دستورالعملهای مختلفی در خصوص معنی سیگنالهای مختلف تکنیکال وجود دارد: تجزیهوتحلیل بنیادی بر اساس تفسیر انجام شده توسط یک سرمایهگذار انجام میشود؛ درحالیکه سیگنالهای تکنیکال بر اساس قیمتهای پیشین رمزارز ایجاد میشوند. این بدان معناست که سرمایهگذاران دستورالعمل مشخصی را در اختیار داشته و بر اساس آن پس از فعالشدن یک سیگنال خاص؛ میدانند چه واکنشی را تحلیل تکنیکال بهترست یا تحلیل فاندامنتال باید نشان دهند.
تحلیل تکنیکال به کاربران بازار کمک میکند تا ترند جدید را شناسایی کنند: تحلیلهای تکنیکال عمدتاً بر روی شناسایی ترند جدید و معکوس شدن ترند، تمرکز دارند؛ بنابراین تعیین زمان ورود و خروج برای معاملهگران با استفاده از تجزیهوتحلیل تکنیکال آسانتر خواهد بود.
معایب استفاده از تجزیهوتحلیل تکنیکال
ممکن است ابزارهای تجزیهوتحلیل تکنیکال سیگنالهای متفاوتی را گزارش دهند: در برخی از مواقع ممکن است نتایج آنالیز تکنیکال باهم اشتباه شده و هرکدام به نحوی سبب گیج شدن معاملهگران در هنگام تصمیمگیری شوند.
تحلیل تکنیکال به دانش تخصصی نیاز دارد: باوجوداینکه جمعآوری دادهها در تجزیهوتحلیل تکنیکال بسیار آسان است، بااینحال نحوه تفسیر نمودارها و ترندها (روندها) نیازمند تمرین است.
این نوع تحلیل به دلیل وجود نوسانات شدید مستعد خطا است: برای عملکرد صحیح هر شاخصی که در تجزیهوتحلیل تکنیکال استفاده میشود، لازم است ترندهای آینده بهصورت دقیق پیشبینی شوند. بسیاری از ارزهای دیجیتال به نوسانات شدید قیمت شهرت دارند، این امر میتواند بر نتایج هر شاخص اتخاذ شده تأثیرگذار باشد.
تحلیل فاندامنتال چیست و چه کاربردهایی دارد؟
تحلیل فاندامنتال یا Fundamental Analysis در کنار تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) از روش های مهم پیش بینی قیمت سهام و اوراق بهادار است که مورد استفاده فعالان حوزه بورس قرار می گیرد. امروز قصد داریم در داناپ تحلیل فاندامنتال را مورد بررسی قرار دهیم، پس با ما همراه باشید.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
برخلاف تحلیل تکنیکال که تاریخچه قیمت یک سهام را ارزیابی می کند، تحلیل فاندامنتال به منظور تعیین سلامت مالی، میزان رشد پروژه های آتی و بهای فعلی یا آینده سهام یک شرکت، تمام عملیات تجاری آن را مورد بررسی قرار می دهد. تحلیل فاندامنتال را می توان در کنار ابزارهای مالی بسیاری مورد استفاده قرار داد، همچنین سرمایه گذاران با توجه به زمان و تلاشی که به کار می گیرند می توانند این ابزار تحلیلی را گسترش دهند.
نحوه کارکرد تحلیل فاندامنتال
کیمیسیون اوراق بهادار و بورس (SEC) اغلب برای ارزیابی دقیق دارایی های یک شرکت، اطلاعاتی را افشا می کند و تحلیل گران بنیادی نیز این اطلاعات که در دسترس عموم قرار دارد را مورد استفاده قرار می دهند. اعتقاد تحلیل گران بر این است که اصول بنیادی یک شرکت در حقیقت محرک اصلی تحرکات قیمت سهام آن در یک بازه زمانی بلند مدت به شمار می رود. اگرچه نوسانات کوتاه مدت بازار بر روی قیمت فوری یک سهام تاثیر می گذارد اما خود بازار در آینده، آن سهام را به درستی قیمت گذاری خواهد کرد.
در برخی اوقات بازار یک سهام بیشتر یا کمتر از حد واقعی قیمت گذاری می شود، اما تجزیه و تحلیل فاندامنتال یک ارزیابی منصفانه از ارزش سهام یک شرکت ارائه می دهد تا سرمایه گذاران قیمت واقعی سهام را شناسایی کنند.
مولفه های تجزیه و تحلیل فاندامنتال
مولفه های گوناگونی نظیر گزارش درآمد، استراتژی یا مدل کسب و کار، عوامل شتاب دهنده، عوامل مالی نظیر دارایی و بدهی، تعهدات و تامین مالی، تسهیلات اعتباری، شایعات و اخبار مربوط به یک کمپانی توسط تجزیه و تحلیل فاندامنتال مورد ارزیابی قرار می گیرند. علاوه بر این تحقیقات تکمیلی بر روی بخش ها و شرکای مختلف یک کمپانی نیز توسط همین روش تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته می شود.
برای مثال هرگونه تغییر در بخش مدیریتی یا هیئت مدیره را می توان به عنوان یکی از مولفه های تحلیل فاندامنتال در نظر گرفت. البته به خاطر داشته باشید که اجرای چنین تحلیل فاندامنتال همه جانبه ای برای یک سرمایه گذار بسیار وقت گیر و خسته کننده خواهد بود.
بخش پژوهشی
شرکت های کارگزاری بزرگ به منظور جذب یا حفظ مشتریان، مسئولیت امور سنگین پژوهشی را بر عهده تحلیگران مالی می گذارند. هر کدام از این تحلیل گران داخلی در بخش، صنعت یا شرکت خاصی تخصص دارند. سامانه های کارگزاری آنلاین نیز برای جلب رضایت مشتریان، بخش های پژوهشی خود را تقویت کرده اند.
اکثر تحلیلگران برای پیش بینی وضعیت درآمد یک شرکت در آینده، مدل های کمی و کیفی گوناگونی را تحلیل می کنند که آن را برآورد اجماع تحلیل گران نام گذاری کرده اند. محقق شدن یا از دست رفتن این برآوردها تاثیرات فوری زیادی بر روی قیمت سهام می گذارد.
تجزیه و تحلیل فاندامنتال برای چه اشخاصی مناسب است؟
تجزیه و تحلیل فاندامنتال بهترین گزینه برای افرادی است که به دنبال سرمایه گذاری بلند مدت هستند چرا که ارزش پیش بینی شده و قیمت سهام در یک بازه زمانی طولانی مدت در نهایت به یک توازن نسبی خواهند رسید.
معامله گران نوسان گیر (Swing Traders) با توجه به بازه زمانی و مکان دارایی خود سود دریافت می کنند، در حقیقت شایعه را می خرند و اخبار را می فروشند! اخبار، شایعات و رخدادهایی که باعث بی ثباتی قیمت یا تحرک حجم سهام می شود، معامله گران روزانه را تا حد بسیار زیادی تحت تاثیر قرار خواهند داد که اغلب منجر به ایجاد شکاف قیمتی قبل یا بعد از ساعات معامله در بازار بورس می شود.
افشای گزارشات مربوط به درآمد یک شرکت باعث می شود که قیمت و حجم سهام به بیشترین میزان خود برسد بنابراین معامله گران معمولا منتظر انتشار این اطلاعات خواهند ماند. برای مثال اطلاعات کارآزمایی بالینی در کمپانی های بیوتکنولوژی بیشترین میزان نوسان قیمت سهام را ایجاد می کند.
مبانی تحلیل فاندامنتال
ترسیم آینده یک کسب و کار مستلزم تجزیه و تحلیل اطلاعات ارائه شده توسط آن کسب و کار است. فاکتورهای دیگری در پیش بینی آینده سهام یک کسب و کار موثر هستند که در ادامه آنها را بررسی خواهیم کرد.
1- ارزش واقعی سهام یک کمپانی
ادراک در ارزیابی بازارهای مالی بسیار حائز اهمیت است. سرمایه گذاران یا تحلیلگران مختلف نگرش متفاوتی از عملکرد یک شرکت دارند؛ به عبارت دیگر یک سرمایه گذار شاید یک کمپانی را رو به افول تلقی کند اما یک تحلیلگر دیگر ممکن است سهام آن را به عنوان یک دارایی کم ارزش گذاری شده (Undervalued) در نظر بگیرد.
برای مثال زمانی که فروشگاه های فروش جعبه با کاهش فروش مواجه شدند، بخش سهام خصوصی تمرکز خود را بر روی تجدید ارزیابی دارایی های مربوط به املاک خود گذاشت. این موضوع در اصل با ایجاد یک بینش جدید باعث افزایش تجمع معامله گران در این بخش شد. با این حال این بخش به علت پیش بینی روند نزولی فروش دوباره سقوط کرد. به عبارت دیگر افشای گزارشات مالی که کاهش درآمد یک شرکت را نشان می دهند باعث می شود دیدگاه سرمایه گذاران نسبت به آن شرکت منفی شود.
2- تاثیر احساسات بر روی ادارک
بازار بورس تعیین کننده قیمت نهایی یک سهام است. اما احساسات بر روی ادارک تاثیر می گذارند و به همین دلیل سهام یک شرکت در بازارهای سرسخت بیشتر ارزش گذاری می شود ولی در بازار ضعیف و نزولی ارزش خود را پایین تر از حد واقعی نشان می دهد. تحلیلگران باهوش مدل ارزش گذاری خود را توسعه می دهند و با استفاده از معیارهای تخصصی آن را با هرگونه عامل شتاب دهنده موجود در بازار نیز سازگار خواهند کرد.
علاوه بر این شما می توانید بر اساس معیارهای مالی و دارایی های که به شکل مطلوبی قیمت گذاری نشده اند، یک کمپانی را مورد ارزیابی قرار دهید. یکی از توجیهات رایج ارزش گذاری سهام در حقیقت ارجحیت جزء به کل است که بر اساس آن یک کمپانی به منظور بهبود حقوق صاحبان سهام شاید بخشی از دارایی خود را به فروش برساند.
البته در برخی از مواقع یک بخش از شرکت به اسپین آف (Spinoff) تبدیل می شود؛ به عبارت دیگر شرکت بخشی از دارایی خود را به یک کسب و کار مجزا اختصاص می دهد و سهام داران می توانند به صورت مستقل سهام آن را خرید و فروش کنند.
3- مطالعه گزارشات مالی
شرکت های بازرگانی عمومی باید گزارشات مالی خود را در اختیار کمیسیون و اوراق بهادار و بورس قرار دهند. سرمایه گذاران می توانند این اطلاعات را به راحتی در وبسایت کمیسیون اوراق بهادار و بورس مطالعه کنند، در حقیقت سرمایه گذاران باید با گزارشات سه ماهه نخست (10-K)، سالیانه و پرونده های 8-K آشنایی کامل داشته باشند.
در آمد سه ماهه نخست یک شرکت ابتدا در بیانیه مطبوعاتی افشا می شود و سپس به عنوان سند 10-K ثبت می شوند. شرکت ها معمولا چند ساعت بعد از انتشار گزارش درآمد، کنفرانس اطلاع رسانی برگزار می کنند. کنفرانس اطلاع رسانی ناشر مسائل زیادی را آشکار می کند و تحلیل گران سوالات خود را در آن جلسه مطرح می کنند.
حتی در برخی اوقات ناشر اطلاعات بسیار مهمی از قبیل هدایت نقدینگی، مسائل نظارتی، دعاوی علیه شرکت و سود یا ضرر در یک قرارداد تجاری را در اختیار عموم قرار می دهد که باعث نوسان قیمت سهام خواهد شد.
4- آگاهی از روند صنعت
سهام بورس براساس بخش و صنعت تقسیم بندی می شود بنابراین برای تعیین عملکرد حقیقی یک سهام باید آن را در بین رقبای صنعتی دیگر مورد ارزیابی قرار دهید. زمانی که یک بخش یا صنعت قدرتمند باشد، اکثر شرکت های مربوط به آن نیز پیشرفت می کنند، به عبارت دیگر شرکت های قدرتمند در یک صنعت خاص معمولا روند قیمت سهام آن صنعت را مشخص می کنند. بنابراین بهتر است که همواره از روند صنعت مربوط به سهام خود آگاهی داشته باشید.
برای این کار می توانید 3 شرکت قدرتمند یک صنعت را همواره زیر نظر داشته باشید چرا که عملکرد آنها تا حدودی نشان دهنده عملکرد شرکت های دیگر آن حوزه است. برای مثال وقتی یک شرکت پیشرو در بخش خودروسازی، هدایت نقدینگی خود در بورس را کاهش دهد، آنگاه تاثیرات موجی خود را بر روی سهام دیگر شرکت ها نیز خواهد گذاشت. این موضوع برای بورس ناخوشایند است و در صورت وقوع اقدام به تعدیل قیمت سهام خواهد کرد.
5- حسابرسی رشد شرکت
دو مدل حسابرسی برای بررسی گزارشات درآمد شرکت ها وجود دارد. در مدل اول، تمام ارقام رسمی از طریق اصول حسابداری پذیرفته شده همگانی (GAAP) گزارش می شود که در آن کلیه هزینه های مربوطه نظیر پاداش های غیر نقدی (سهام و آپشن های محدود) در نظر گرفته می شوند.
برخی از شرکت ها همچنین از اصول حسابداری غیر از GAAP نیز استفاده می کنند که در آن هزینه های غیر نقدی حذف می شود. در این روش سرمایه گذاران بدون توجه به عوامل غیرتاثیرگذار بر روی جریان نقدی، می توانند میزان رشد شرکت را مورد ارزیابی قرار دهند؛ اما با این حال برخی از منتقدان این روش را فریب دهنده و فاقد ثبات می دانند.
استفاده از نسبت های مالی
نسبت های مالی بسیاری وجود دارد که سرمایه گذاران از طریق آنها می توانند ارزش گذاری و برتری سهام یک شرکت را مورد ارزیابی قرار دهند. در تحلیل فاندامنتال نیز همانند تحلیل تکنیکال، تحلیل تکنیکال بهترست یا تحلیل فاندامنتال برای اینکه عملکرد یک شرکت را به صورت شفاف مشاهده کنید باید چندین نسبت مالی را مورد استفاده قرار دهید.
نسبت قیمت-درآمد هر سهم (P/E)
نسبت قیمت-درآمد یا همان نسبت P/E رایج ترین نسبت مالی در بازار بورس به شمار می رود که سودآوری یک شرکت را در مقایسه با قیمت سهام اندازه گیری می کند. تمام بخش های تجاری دارای یک میانگین P/E هستند و شما می توانید در صندوق های قابل معامله ای (ETF) که از یک شاخص خاص تبعیت می کنند به راحتی آن را شناسایی کنید.
این نسبت مالی برای مقایسه یک شرکت خاص با صنعت، شرکت های هم ردیف یا شاخص های معیار مورد استفاده قرار می گیرد. برای مثال اگر بخش مصرف کنندگان صاحب اختیار دارای نسبت مالی P/E معادل 20 باشد اما سهام شما نسبتی برابر با 55 داشته باشد، می توان نتیجه گرفت که سهام بیش از حد واقعی ارزش گذاری شده است. برخی از بخش های تجاری نظیر تکنولوژی اغلب از نسبت مالی بیشتری در مقایسه با صنایع دیگر نظیر خدمات رفاهی برخوردار هستند.
نسبت قیمت-فروش (P/S) یا قیمت-ارزش دفتری هر سهم (P/B)
نسبت های ارزش گذاری مقایسه ای هستند که در حقیقت مشخص می کنند که سهام یک شرکت به نسبت صنعت و شرکت های هم ردیف خود چه مزایایی (پاداش و تخفیف) دارد. برای مثال اگر سهام یک شرکت با تخفیف زیاد ( P/S 0.3) در مقایسه با میانگین صنعت (P/S 2.5) معامله شود، آنگاه باعث ایجاد یک مشکل عمیق در ساختار کسب و کار خواهد شد یا اینکه بدون در نظر گرفتن بازار بورس قادر است یک سرمایه گذاری کم ارزش ارائه دهد که در این صورت باید تحقیقات بیشتری درباره آن صورت گیرد.
نسبت نقدینگی هر سهم (CPS) یا ارزش دفتری هر سهم (BV)
زمانی که نسبت نقدینگی سهام یک شرکت پایین تر از حد معمول باشد، عملکرد تجاری آن به صفر نزدیک خواهد شد و ورشکستگی بالقوه برای آن اتفاق می افتد و در این حالت باید هزینه های مازاد و بدهی شرکت مورد ارزیابی قرار گیرد. این دو نسبت مالی به علت مقررات و شکل ترازنامه برای موسسات بانکی و بیمه صدق نمی کند اما معمولا در سهام صنایع دیگری نظیر بیوتک لحاظ می شوند.
هر صنعت دارای یک نسبت مالی است که می توان از آن به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده کرد اما به خاطر داشته باشید که نسبت مالی بالای یک سهام لزوما به معنی گران قیمت بودن آن نیست.
تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال
KuCoin Token (KCS) چیست و چگونه کار می کند
توکن KCS صرافی کوکوین KuCoin (KCS) توکن بومی صرافی KuCoin, یک توکن ERC-20 بر بستر بلاکچین اتریوم است و توسط
تحلیل فاندامنتال پروژه iExec RLC
تحلیل فاندامنتال پروژه iExec RLC پروژه iExec RLC عملا یک بازار (Marketplace) است؛ بازاری برای داراییهای محاسباتی (Computing assets). در
تحلیل فاندامنتال گراف (Graph)
تحلیل گراف معرفی کوتاه پروژه گراف یکی از مهمترین مواردی که باعث میشود یک پروژه، چشمانداز روشنی داشته باشد و
تحلیل فاندامنتال ایمیوچبل اکس (Immutable X)
تحلیل فاندامنتال ایمیوچبل اکس به جرات میتوان گفت که توکنهای بیهمتا (NFT)، پرشتابترین رشد و پذیرش را در میان سایر
سولانا چیست ؟
سولانا چیست ؟ Solana یک پروژه بسیار کاربردی است که یک بلاک چین لایه 1 جدید، بدون مجوز و با
تحلیل فاندامنتال پالی گان (Matic)
پالیگان چیست ؟ (MATIC) پالیگان که به عنوان شبکه MATIC شناخته می شود، یک راه حل مقیاس پذیر لایه 2
تحلیل فاندامنتال 3- API3
معرفی پروژه API3 یکی از بزرگترین مشکلاتی که در فضای بلاکچین همواره وجود داشته و دغدغه توسعهدهندگان پروژههای بلاکچینی بوده
تحلیل فاندامنتال Oasis Network (Rose)
پروژه Oasis Network چیست ؟ پروژه Oasis Network پکیجی از مهمترین و بهترین ویژگیهایی است که میتوان برای یک پروژه
تحلیل فاندامنتال Anchor protocol – anchor protocol چیست ؟
anchor protocol چیست ؟ یکی از مهمترین ترندهایی که در حال حاضر در فضای بلاکچین و پروژهها و محصولات مرتبط
تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ کدام بهتر است؟
امروز به مقاله آموزشی تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ کدام بهتر است؟ میپردازیم. با ما همراه باشید.
به عنوان مثال، در تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال شما به موارد استفاده، تعداد افرادی که از آن استفاده میکنند یا تیم پشت پروژه نگاه میکنید.
هدف شما در این تحقیق، پی بردن به جواب این سوال است که آیا این دارایی بیش از حد ارزش گذاری شده است؟ یا کمتر از از ارزش ذاتی آن است. در آن مرحله، می توانید از بینش خود و با انجام تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال مد نظر خود برای اطلاع از گرفتن موقعیت های معاملاتی استفاده کنید. مجموعه فیبوتک به شما کمک میکند تا در مسیر رسیدن به یک دیدگاه کلان از هر پروژه و یافتن نقاط قوت و مزایا در کنار بررسی تحلیل تکنیکال بهترست یا تحلیل فاندامنتال ریسک ها و تهدیدهای هر پروژه تصمیم درستی داشته باشید.
مقدمه ای بر تحلیل فاندامنتال
داد و ستد در بازارهای مالی مخصوصا در بازارهای پر نوسانی نظیر ارز دیجیتال به شدت نیازمند داشتن مهارت و دانش معامله گری است. انتخاب یک استراتژی معاملاتی، درک دنیای گسترده تجارت و تسلط بر تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال و کسب اطلاعات بنیادی از هر پروژه، اصلی ترین شیوه هایی هستند که بایستی در اولیت یادگیری باشند.
وقتی صحبت از تحلیل تکنیکال می شود، می توان برخی از تخصص ها را از بازارهای مالی قدیمی به ارث برد. بسیاری از معامله گران ارزهای دیجیتال از همان شاخص های فنی استفاده می کنند که در معاملات فارکس، سهام و کالا مشاهده می شود. آنها با به کار بردن بهترین اندیکاتورهای ارز دیجیتال نظیر RSI، MACD و Bollinger Bands به دنبال پیش بینی رفتار بازار صرف نظر از دارایی مورد معامله هستند. به این ترتیب، این ابزارهای تحلیل تکنیکال در فضای ارزهای دیجیتال نیز بسیار محبوب هستند.
در تجزیه و تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال ( تحلیل فاندامنتال )، اگرچه دارای رویکرد مشابهی است که در بازارهای قدیمی استفاده میشود، اما واقعاً نمیتوانید از ابزارهای آزمایش شده برای ارزیابی داراییهای رمزنگاری استفاده کنید. برای انجام یک تحلیل درست در ارزهای دیجیتال، باید بدانیم که ارزش آنها از کجا به دست میآید.
در این محتوای آموزش مفاهیم ارز دیجیتال از مجموعه فیبوتک، ما سعی خواهیم کرد معیارهایی را شناسایی کنیم که می توان از آنها برای ایجاد شاخص های خود استفاده کنید. در ادامه همراه ما باشید.
فیبوتک، مجموعه ای از سرویس های مورد نیاز شما برای فعالیت در بازار ارز دیجیتال است. این سرویس ها در کنار محتوایی که به صورت روزانه از اخبار، تحلیل، آموزش ارز دیجیتال در اختیار شما قرار میگیرد، میتواند مسیر موفقیت در بازارهای مالی بین المللی را برای شما هموار کند.